کلمه جو
صفحه اصلی

haggis


هاگیس (خوراک اسکاتلندی شامل جگر و دل و قلوه ی گوسفند یا گوساله)، پودینگ یادسر دل وجگر وپیاز وادویه

انگلیسی به فارسی

پودینگ یادسر دل وجگر وپیاز وادویه


haggis


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a Scottish dish made of sheep or calf organs that are minced, mixed with suet, oatmeal, and seasonings, and boiled in the animal's stomach.

• pudding made from the heart and liver of a sheep mixed with oatmeal and boiled in the stomach of the animal (scottish cookery)
haggis is a scottish dish made with oatmeal and the internal organs of a sheep or calf.

جملات نمونه

1. Would you like some more haggis?
[ترجمه ترگمان]یه کم دیگه دل و جگر میخوای؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید برخی از haggis بیشتر؟

2. Margaret Taylor of the Dumfries Group addressed the haggis before fiercely slitting it with a huge kitchen knife.
[ترجمه ترگمان]مارگارت تیلور از گروه Dumfries قبل از پاره کردن آن با چاقوی آشپزخانه بزرگ به the اشاره کرد
[ترجمه گوگل]مارگارت تیلور از گروه دافریز، قبل از اینکه با یک چاقوی آشپزخانه بزرگ آن را به سختی بریده، به هگیز ها پاسخ دهد

3. We ate raclette and gelato and haggis and reindeer and zebra and water buffalo.
[ترجمه ترگمان]ما raclette و gelato و haggis و گوزن شمالی و بوفالو و بوفالو را خوردیم
[ترجمه گوگل]ما راسلت و ژلاتو و هگیز و گوزن شمالی و گورخر و بوفالو آب خوردیم

4. As a confirmed haggis lover, that just proves how irrational we humans can be!
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک عاشق haggis تایید شده، این نشان می دهد که چقدر غیر منطقی است که انسان می تواند باشد!
[ترجمه گوگل]به عنوان یک عاشق haggis تایید، که فقط ثابت می کند که چگونه غیر منطقی ما انسان ها می تواند باشد!

5. Haggis is a Scottish speciality.
[ترجمه ترگمان]Haggis تخصص اسکاتلند است
[ترجمه گوگل]Haggis تخصص اسکاتلندی است

6. The back page has a strip called Haggis, which is about a black highland terrier and his adventures.
[ترجمه ترگمان]صفحه پشتی، نواری به نام haggis نام دارد که در حدود یک سگ شکاری کوهستانی و adventures است
[ترجمه گوگل]صفحه عقبی دارای یک نوار به نام Haggis است، که در مورد یک گربه سیاه وحشی و ماجراهای او است

7. The haggis suddenly felt like lead in my stomach.
[ترجمه ترگمان]ناگهان The مثل سرب توی شکمم فرو رفت
[ترجمه گوگل]haggis به طور ناگهانی احساس سرب در معده من

8. We had haggis for supper that night.
[ترجمه ترگمان]آن شب ما شام خوردیم و شام خوردیم
[ترجمه گوگل]این شب برای مهمانی شام داشتیم

9. All recite a Scottish grace 15 the haggis is served.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها یک لطف اسکاتلندی به نام ۱۵ the را که به خدمت گرفته می شود، ادا می کنند
[ترجمه گوگل]همه ادعا می کنند که فتحی اسکاتلندی 15 است

10. But, far from putting the matter behind him, Haggis began his investigation into the church.
[ترجمه ترگمان]اما از این که موضوع را پشت سر گذاشته بود، تحقیقات خود را به کلیسا آغاز کرد
[ترجمه گوگل]اما، حجیس دور از این که موضوع را پشت سر او گذاشت، تحقیقات خود را به کلیسا آغاز کرد

11. Around that time, Paul Haggis received a message from the church about a film project.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان پل Haggis یک پیام از طرف کلیسا در مورد یک پروژه فیلم دریافت کرد
[ترجمه گوگل]در آن زمان پل هگیز یک پیام از کلیسا درباره یک پروژه فیلم دریافت کرد

12. In 197 Haggis returned to Canada to continue working for his father, who could see that his son was struggling.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ Haggis بازگشت به کانادا برای ادامه کار برای پدرش، که می توانست ببیند پسرش در حال کش مکش است
[ترجمه گوگل]در سال 197 Haggis به کانادا بازگشته بود تا برای پدرش کار کند که می توانست ببیند پسرش در حال مبارزه است

13. Haggis also gave her the role of a murderous drug addict in "The Next Three Days.
[ترجمه ترگمان]Haggis همچنین نقش یک فرد معتاد به مواد مخدر را در فیلم \"سه روز آینده\" به او داد
[ترجمه گوگل]Haggis نیز به او نقش یک معتاد به مواد مخدر را در 'سه روز آینده' داده است

14. Observing Zwick and Herskovitz at work got Haggis interested in directing, and when the church asked him to make a thirty-second ad about Dianetics he seized the chance.
[ترجمه ترگمان]وقتی که کلیسا از او خواست تا آگهی سی ثانیه ای درباره Dianetics بدهد، او این فرصت را مغتنم شمرد
[ترجمه گوگل]با دیدن زویک و هرشکویتس در محل کار Haggis علاقه مند به کارگردانی، و زمانی که کلیسا از او خواست تا یک تبلیغ سی و دوم در مورد Dianetics، او این فرصت را به دست آورد


کلمات دیگر: