کلمه جو
صفحه اصلی

hackles

انگلیسی به فارسی

هک ها، کتان زن، حشره پردار، از هم باز کردن، شانه کردن، شکافتن


انگلیسی به انگلیسی

• erectile hairs on the back of animals; feathers on the back of the neck of birds that rise when the bird is scared or is just about to fight; feeling of anger; feeling of hostility; dander
if your hackles rise, you begin to feel angry and hostile because of something that has happened.
the hackles of a dog or cat are the hairs on the back of its neck, which rise when the animal is angry or frightened.
the hackles of a cock, turkey, pheasant, or other male bird are long feathers on the back of its neck that stand up when it is angry or ready to fight.

جملات نمونه

1. get one's hackles
خشمگین و آماده ی نزاع شدن،باد به غبغب انداختن

2. Laura heard his remark, and felt her hackles rising.
[ترجمه ترگمان]لورا صدای او را شنید و احساس کرد که موهای تنش سیخ می شود
[ترجمه گوگل]لورا سخنانش را شنید و احساساتش را افزایش داد

3. Ben felt his hackles rise as the speaker continued.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سخنگو ادامه داد، بن احساس کرد موهای تنش سیخ شده است
[ترجمه گوگل]بن معتقد بود که هک خود را به عنوان سخنران ادامه داد

4. His tactless remarks were enough to raise anyone's hackles.
[ترجمه ترگمان]حرف های مودبانه او برای بلند کردن موهای کسی کافی بود
[ترجمه گوگل]اظهارات بی قید و شرط او به اندازه کافی برای برداشتن هرکسی بود

5. The prime minister's speech has raised hackles among the opposition.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر به شدت در میان مخالفان قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سخنرانی نخست وزیر در میان مخالفان، مخالفت ها را مطرح کرده است

6. Her controversial article is bound to raise hackles.
[ترجمه ترگمان]مقاله جنجالی او قرار است عصبانی شود
[ترجمه گوگل]مقاله بحث برانگیز خود را متعهد به افزایش هک می کند

7. Most pets can not even raise their hackles in anger as their hair is too long.
[ترجمه ترگمان]اغلب حیوانات خانگی حتی با عصبانیت موهای خود را بلند نمی کنند چون موهای آن ها خیلی بلند است
[ترجمه گوگل]اکثر حیوانات خانگی حتی نمی توانند آنها را با خشم همراه کنند زیرا موهایشان خیلی طولانی هستند

8. In the United States, the mere idea raises hackles.
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده، تنها ایده، عصبانیت را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]در ایاالت متحده، این ایده تنها باعث می شود که هک شود

9. I think documenting would only get his hackles raised further.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این مستند کردن فقط عصبانی شدن او می شد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که مستند سازی فقط باعث می شود که هک هایش بیشتر شود

10. Loden's hackles subsided, his tail began to wag.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخ سیخ شد و دمش تکان خورد
[ترجمه گوگل]هک لودن فروکش کرد، دم خود را شروع به آویزان کرد

11. Both sexes may erect hackles on neck when alarmed, to form prominent whiskers.
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد می توانند سیخ سیخ سیخ سیخ را سیخ کنند
[ترجمه گوگل]هر دو جنس ممکن است حشرات را در گردن در هنگام هشدار دهنده احیا کنند، تا بتوانند سبیل های برجسته ای ایجاد کنند

12. She felt defensive hackles rise on the back of her neck.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی بر پشت گردنش سیخ شده بود
[ترجمه گوگل]او احساس می کند دشمنان دفاعی پشت گردن خود را افزایش می دهد

13. He came in with his hackles up.
[ترجمه ترگمان]موهای تنش سیخ شده بود
[ترجمه گوگل]او با اسلحه هایش وارد شد

14. Mr Gonzales raised hackles from the first because he was so close to the White House.
[ترجمه ترگمان]آقای گونزالس از همان اول عصبانی شد، چون خیلی به کاخ سفید نزدیک شده بود
[ترجمه گوگل]آقای گونزالس اول از آنکه از او بسیار خواسته بود تا از کاخ سفید خشنود شود، از او خواسته بود

15. The rest of the team raises few hackles.
[ترجمه ترگمان]بقیه اعضای تیم عصبانی می شوند
[ترجمه گوگل]بقیه تیم ها چندین هک را افزایش می دهند


کلمات دیگر: