کلمه جو
صفحه اصلی

hackneyed


(در اثر استعمال زیاد یا فراوانی) پیش پا افتاده، عادی، غیرقابل توجه، کهنه و رنگ و رورفته، پیش پاافتاده، همگانی، عمودی، کهنه کار، مبتذل

انگلیسی به فارسی

پیش پاافتاده ،همگانی ،کهنه ،عمودی ،کهنه کار،مبتذل


هک کردن، مبتذل کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: made trite or commonplace by overuse, as an expression or phrase.
متضاد: fresh, novel, original
مشابه: cliche, hack, stale, stock, threadbare, tired, trite, worn, worn-out

- Your book has an interesting plot, but the writing suffers from the use of too many hackneyed phrases.
[ترجمه ترگمان] کتاب شما یک نقشه جالب دارد، اما نوشتن از استفاده از عبارات مبتذل و hackneyed ناشی می شود
[ترجمه گوگل] کتاب شما یک طرح جالب دارد، اما نوشتار از استفاده از عبارات هک شده خیلی ناراحت است

• banal, commonplace, trite, unoriginal
a hackneyed expression is meaningless because it has been used too often.

مترادف و متضاد

clichéd, tired


Synonyms: antiquated, banal, common, commonplace, conventional, corny, everyday, familiar tune, hokey, moth-eaten, obsolete, old, old-chestnut, old-hat, old-saw, outdated, outmoded, out-of-date, overworked, pedestrian, played-out, quotidian, run-of-the-mill, stale, stereotyped, stock, threadbare, timeworn, tripe, trite, unoriginal, well-worn, worn-out


Antonyms: fresh, new, original, uncommon


جملات نمونه

1. The plot of the film is just a hackneyed boy-meets-girl scenario.
[ترجمه کیمیا سماواتی] طرح فیلم تنها یک سناریوی عادی ( یا خز شده ) پسرانه و دخترانه است.
[ترجمه ترگمان]داستان این فیلم داستان یک داستان دختر hackneyed است
[ترجمه گوگل]طرح فیلم تنها یک سناریوی پسرانه و دخترانه است

2. I worried it was hackneyed, an embarrassment.
[ترجمه ترگمان]من نگران بودم که آن را یک خرده دست پاچه کنم
[ترجمه گوگل]من نگران آن بودم که خجالت کشیدم

3. Politicians tend to repeat the same hackneyed expressions over and over again.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران تمایل دارند همان عبارات مبتذل را بارها و بارها تکرار کنند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران تمایل دارند که همان اصطلاحات هک را دوباره و دوباره تکرار کنند

4. Is there any point in returning to these hackneyed images of the heroic Far West?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ فایده ای در بازگشت به این تصاویر hackneyed از غرب دور دست وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا در بازگشت به این تصاویر هکری قهرمان غرب دور وجود دارد؟

5. This may sound hackneyed, but he really did treat the bar girls as ladies.
[ترجمه ترگمان]شاید یک خورده احمقانه به نظر بیاد، اما اون واقعا با دخترهای بار مثل خانم ها رفتار کرد
[ترجمه گوگل]این ممکن است به نظر برسد اما او واقعا دختران بار را به عنوان خانم ها درمان می کند

6. This features the most hackneyed sections of the soundtrack of Casablanca.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی the بخش های موسیقی کازابلانکا را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این ویژگی بخش های هکلی از موسیقی متن فیلم کازابلانکا را دارد

7. The hackneyed phrase came unintended to his lips.
[ترجمه ترگمان]این جمله کهنه بی اراده روی لبانش نقش بست
[ترجمه گوگل]عبارت hackneyed ناخواسته به لب های او شد

8. His message was a hackneyed and grasping exposition of those fears.
[ترجمه ترگمان]پیام او a و grasping از این ترس ها بود
[ترجمه گوگل]پیام او یک تظاهرات غم انگیز و درهم آمیخته از این ترس بود

9. It is a mere hackneyed tune being played anew.
[ترجمه ترگمان]این فقط یک آهنگ کهنه است که از نو نواخته می شود
[ترجمه گوگل]این یک لحن ساده است که به تازگی پخش شده است

10. To use the hackneyed phrase, here he found himself.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه از یک جمله معمولی استفاده کنم خودش را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]برای استفاده از عبارت غم انگیز، در اینجا او خود را یافت

11. The singular storyline puts a twist on a hackneyed subject, providing fresh and provocative entertainment.
[ترجمه ترگمان]داستان منحصر به فرد یک موضوع قدیمی را مطرح می کند که سرگرمی تازه و محرک را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]داستان منحصر به فرد یک پیچ و تاب در یک موضوع hackneyed، ارائه سرگرمی تازه و تحریک آمیز است

12. Noone would like to accepts the hackneyed idea.
[ترجمه ترگمان]Noone مایل است ایده hackneyed را بپذیرد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی خواهد این ایده هک را قبول کند

13. The traditional, but somewhat hackneyed approach is to turn the weakenss into strength.
[ترجمه ترگمان]روش سنتی اما تا حدی قدیمی است که قدرت را به قدرت تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]رویکرد سنتی، اما تا حدودی هک شده است که ضعف را به قدرت تبدیل کند

14. Properly used, and not hackneyed, the words are good and appropriate.
[ترجمه ترگمان]این کلمات به درستی مورد استفاده قرار می گیرند و نه hackneyed، کلمات خوب و مناسب هستند
[ترجمه گوگل]به درستی استفاده می شود، و نه hackneyed، کلمات خوب و مناسب است

پیشنهاد کاربران

خز شده

کلیشه

لوث، لوث شدن، چیزی که در اثر تکرار زیاد، پافشاری بیخودی از حد بگذرد و بی معنی به نظر برسد.

پیش پا افتاده
hackneyed old sayings


کلمات دیگر: