کلمه جو
صفحه اصلی

factoid

انگلیسی به فارسی

فاکتوری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a false or half-true statement or idea, often accepted as fact because of wide circulation and frequent repetition, as in print and electronic media.

• unproven or untrue piece of information that is presented as fact and is widely believed

جملات نمونه

1. So you can find a diverse range of factoids and opinions on even the most obscure subjects.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می توانید طیف وسیعی از عقاید و عقاید مختلف را در موضوعات مبهم پیدا کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین شما می توانید طیف متنوعی از فاکتورها و نظرات را در مورد حتی مبهم ترین موضوعات پیدا کنید

2. As a bonus, in researching this little factoid I discovered a new word I hadn't known before; kerf. When you cut up a log into boards the thickness of your saw matters.
[ترجمه ترگمان]به عنوان پاداش برای تحقیق درباره این factoid کوچک، یک کلمه جدید کشف کردم که قبلا ندیده بودم، بریدگی وقتی یک تنه درخت را می برید و به ضخامت آن یکی از matters را می برید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پاداش، در تحقیق در مورد این کمی فتوئید، یک کلمه جدید را کشف کردم که قبل از آن شناخته نشده بود سرفه هنگامی که شما وارد یک تخته می شوید، ضخامت مورچه ها شما مهم است

3. Futuristic Factoid: This creature slurps algae and breathes through long, brightly colored gills.
[ترجمه ترگمان]این جانور algae دارد و از طریق آبشش بلند و بلند نفس می کشد
[ترجمه گوگل]Factoid Futuristic: این موجود جانوران جلبک را از بین می برد و از طریق یخ زده های طولانی و رنگارنگ نفس می کشد

4. Here's another subtle yet important factoid.
[ترجمه ترگمان]این هم یک نکته زیرکانه دیگر است که هنوز هم مهم است
[ترجمه گوگل]در اینجا یکی دیگر از ظریف، هنوز مهم است

5. The myth is not simply a static, misunderstood factoid.
[ترجمه ترگمان]این افسانه به سادگی یک کلمه ایستا و نادرست نیست
[ترجمه گوگل]اسطوره این است که به سادگی ثابت و غیر قابل تصور نیست

6. As a bonus, in researching this little factoid I discovered a new word I hadn't known before; kerf.
[ترجمه ترگمان]به عنوان پاداش برای تحقیق درباره این factoid کوچک، یک کلمه جدید کشف کردم که قبلا ندیده بودم، بریدگی
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پاداش، در تحقیق در مورد این کمی فتوئید، یک کلمه جدید را کشف کردم که قبل از آن شناخته نشده بود سرفه

7. Freaky factoid: The suppressed genes "are closely related to Hox genes, which play a similar role in humans. "
[ترجمه ترگمان]Freaky factoid: ژن های سرکوب شده \" با ژن های Hox که نقش مشابهی در انسان ها ایفا می کنند، ارتباط نزدیکی دارند
[ترجمه گوگل]Freaky faktoid: ژن های سرکوب شده نزدیک به ژن های Hox مربوط می شوند که نقش مشابهی را در انسان بازی می کنند '

8. Adopt an elephant. Factoid: Just like humans, elephants are known to experience feelings of grief and empathy.
[ترجمه ترگمان]یک فیل را به فرزندی قبول کنید factoid: درست مثل انسان ها، فیل ها با احساس غم و همدردی آشنا هستند
[ترجمه گوگل]یک فیل را تصویب کنید Factoid: درست مانند انسان، فیل ها احساس غرور و همدلی را تجربه می کنند

9. Adopt a koala. Factoid: There are only an estimated 000 to 000 koalas living in the wild today.
[ترجمه ترگمان]یک کو آلای را انتخاب کنید factoid: امروزه حدود ۰۰۰ هزار نفر در حیات وحش زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]یک کوالا را بپذیرید Factoid: تنها حدود 000 تا 000 کولا در حال حاضر در وحشی زندگی می کنند

10. Here's a pop factoid for you.
[ترجمه ترگمان]اینم یه pop برای تو
[ترجمه گوگل]در اینجا یک پاپ برای شما مفید است

11. Adopt a beluga whale. Factoid: Long ago sailors nicknamed these whales "sea canaries" for their birdlike songs.
[ترجمه ترگمان]با یک کم وال به فرزندی قبول کن sailors: دیرزمانی است که به این وال ها ملقب به قناری دریایی برای آهنگ birdlike
[ترجمه گوگل]نهنگ بلغاری را بپذیرید Factoid: مدتها پیش ملوانها از این کانال های دریایی نهنگ ها به خاطر آهنگ های پرنده خود نام بردند

12. Adopt a snow leopard. Factoid: Snow leopards can leap nearly six times their body length.
[ترجمه ترگمان]یک پلنگ برفی را به فرزندی قبول کنید factoid: پلنگ برفی می تواند تقریبا ۶ برابر طول بدن آن ها بپرد
[ترجمه گوگل]یک پلنگ برفی را بردارید Factoid: پلنگ برفی می تواند تقریبا شش برابر طول بدن خود را پرتاب کند

13. Adopt a polar bear. Factoid: These animals are highly nomadic, but scientists estimate that 60 percent of polar bears live in Canada.
[ترجمه ترگمان]یک خرس قطبی را به فرزندی قبول کنید factoid: این حیوانات بسیار چادرنشین هستند اما دانشمندان تخمین می زنند که ۶۰ درصد از خرس های قطبی در کانادا زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]یک خرس قطبی را بپذیرید Factoid: این حیوانات بسیار عجیب و غریب هستند، اما دانشمندان بر این باورند که 60 درصد جانوران قطبی در کانادا زندگی می کنند

پیشنهاد کاربران

شایعات، حرفهای خاله زنکی


کلمات دیگر: