کلمه جو
صفحه اصلی

fairy tale


داستان جن و پری، افسانه پری، قصه جنی

انگلیسی به فارسی

داستان باور‌نکردنی، دروغ شگفت‌انگیز، دروغ شاخ‌دار


افسانه


داستان جن و پری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fictitious, sometimes incredible, imaginative story, often involving giants, ogres, elves, or other magical creatures and characters.
مشابه: fantasy

(2) تعریف: an unbelievable or misleading statement or account; lie.

• story involving fantastic forces and beings (fairies, witches, etc.); imaginary or incredible story created to mislead others
a fairy tale or a fairy story is a story for children involving magical events and imaginary creatures.
a fairy tale success is one which is very surprising because it represents a success for someone who is not expected to succeed.
you can describe an account or explanation of something as a fairy tale when you consider that it is untrue and intended to deceive people.
story involving fantastic forces and beings (fairies, witches, etc.); imaginary or incredible story created to mislead others

مترادف و متضاد

children's imaginative story with magical characters


Synonyms: fable, fairy story, ghost story, Marchen, myth, tale, yarn


جملات نمونه

1. Is there anybody who can tell a fairy tale?
[ترجمه محمد حیدری] متأسفانه, پایان داستان آنچنان ( که می گفتی ) خوب نبود.
[ترجمه کیانا] متاسفانه، هیچ پایان خوشی برای [آن] داستان وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]کسی هست که بتونه داستان افسانه ای رو بگه؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی وجود دارد که بتواند به یک افسانه بگویید؟

2. Is there anyone who can tell a fairy tale?
[ترجمه بهنام غمیان] ازدواج رویایی آنها، تبدیل به کابوس شد.
[ترجمه محمد حیدری] ازدواج خوش آنها موجب به کابوس شد
[ترجمه کیانا] ازدواج افسانه ای آنها تبدیل به یک کابوس شد.
[ترجمه Sa87] کسی هست که بتواند یک داستان افسانه ای بگوید!!
[ترجمه ترگمان]کسی هست که بتونه داستان افسانه ای رو بگه؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی است که می تواند به یک افسانه بگویید؟

3. The world is not so much a fairy tale.
[ترجمه جاویدان] دنیای واقعی ما مثل داستان پریان نیست
[ترجمه ترگمان]دنیا مثل قصه پریان نیست
[ترجمه گوگل]دنیای داستان خیلی جالبی نیست

4. Other people's fairy tales always is romantic, but my fairy tale but never be miserable.
[ترجمه ترگمان]داستان های جن و پری ها همیشه عاشقانه است، اما افسانه جن من هیچ وقت ناراحت نمی شوند
[ترجمه گوگل]افسانه های دیگر مردم همیشه عاشقانه هستند، اما داستان پری من، اما هرگز ناسپاس نیست

5. She was like a princess in a fairy tale.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک شاهزاده در داستان پریان بود
[ترجمه گوگل]او در یک افسانه مثل یک شاهزاده خانم بود

6. What he said sounded like a fairy tale.
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت مثل قصه پریان بود
[ترجمه گوگل]چیزی که او گفت، مانند یک افسانه است

7. This film is the latest incarnation of a fairy tale that dates back to the Middle Ages.
[ترجمه ترگمان]این فیلم آخرین تجسم داستان پریان است که به قرون وسطی بازمی گردد
[ترجمه گوگل]این فیلم آخرین تجسم یک افسانه است که به قرون وسطی میرسد

8. The production is a modern staging of the fairy tale 'Cinderella'.
[ترجمه ترگمان]تولید یک مراسم مدرن برای سیندرلا است
[ترجمه گوگل]تولید یک نمایش مدرن از پری دریایی سیندرلا است

9. Gilliam's movie is a modern-day fairy tale.
[ترجمه ترگمان]فیلم \"گیلیام\" یه افسانه امروزه
[ترجمه گوگل]فیلم Gilliam یک داستان پری دریایی مدرن است

10. To everyone who has ever heard a fairy tale, the image of being lost in a deep, dark wood is unforgettable.
[ترجمه ترگمان]برای هر کسی که داستان پریان شنیده باشد، تصویر گم شدن در یک جنگل عمیق و تیره فراموش نشدنی است
[ترجمه گوگل]به هر کسی که تا به حال یک افسانه شنیده است، تصویر از دست رفتن در چوب عمیق، تاریک فراموش نشدنی است

11. It is, after all, a fairy tale, as the movie's hallucinatory ending proves.
[ترجمه ترگمان]بعد از همه این ماجرا، داستان پریان به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]سرانجام، این یک داستان عجیب و غریب است

12. Fairy Tale is not true, but there is a hint in it.
[ترجمه ترگمان]داستان پری درست نیست، اما در آن اشاره ای هست
[ترجمه گوگل]Fairy Tale درست نیست، اما در آن اشاره ای وجود دارد

13. Colloquially, a "fairy tale" or "fairy story" can also mean any far-fetched story or tall tale.
[ترجمه ترگمان]داستان \"قصه پریان\" یا \"داستان پریان\" نیز می تواند به معنای داستان بلند و یا داستان بلند باشد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، 'داستان پری' یا 'داستان پری' می تواند به معنای هر داستان یا داستان بلند باشد

14. It's odd, but a tongue-in-cheek fairy tale like The Princess Bride offers up a healthy romantic moral: loving someone is about wanting to grant them their hearts wish.
[ترجمه ترگمان]عجیب است، اما زبانی که مثل شاهزاده خانم عروس یک نوع اخلاقی رمانتیک healthy را عرضه می کند: دوست داشتن کسی است که می خواهد دل و دل آن ها را برآورده کند
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب است، اما یک داستان پری دریایی در گونه مانند عروس پرنسس ارائه یک اخلاق عاشقانه سالم است: دوست داشتن کسی است که مایل به دادن دلشان را آرزو می کنند

15. The kiss was a fairytale ending to the evening.
[ترجمه ترگمان]بوسه پایان داستان شب بود
[ترجمه گوگل]بوسه پری به پایان رسید تا شب

16. Sadly, there was no fairytale happy ending to the story.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه هیچ پایانی خوش بین داستان و داستان وجود نداشت
[ترجمه گوگل]متأسفانه، هیچ پری خوشگذرانی به پایان داستان نرسیده بود

17. Their fairytale marriage turned into a nightmare.
[ترجمه ترگمان]ازدواج fairytale تبدیل به یه کابوس شد
[ترجمه گوگل]ازدواج پریشان آنها تبدیل به یک کابوس شد

18. A trip to King Ludwig's fairytale castle at Neuschwanstein is also arranged.
[ترجمه ترگمان]سفر به قصر پادشاه لودویگ در Neuschwanstein نیز ترتیب داده شده است
[ترجمه گوگل]سفر به قلعه پریود ملکه لویدویگ در نیوچوانشتاین نیز برگزار شده است

19. Thus the Premiership's most enduring fairytale has reached a dark denouement worthy of the brothers Grimm.
[ترجمه ترگمان]از این رو، most ترین داستان Premiership ها به نتیجه ای تیره و با ارزش برادران گریم رسیده است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب پدیده ی پایداری نخست وزیری به یک تفرقه ی تاریک ارزش برادران گریمم رسیده است

20. And, just like in the fairytale, her fabulous pumpkins spring to life just as the clock strikes midnight.
[ترجمه ترگمان]و درست مثل آن افسانه، کدوتنبل افسانه ای او درست مثل ساعت نیمه شب به زندگی ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]و درست مثل شبیه به پری، کدو تنبل افسانه ای به همان اندازه که ساعت نیمه شب به اعتصاب می رسد، به زندگی می انجامد

21. Rosy-walled Urbino and the fairytale Castle of Gradara beckon from just over the border in Marche.
[ترجمه ترگمان]رزی، دکتر خوونال اوربینو و the که تازه از مرز رد شده بودند، از مرز Marche به او اشاره کرده بودند
[ترجمه گوگل]Urbino با گلدوزی و قلعه Gradara پریزاد از یک مرز در مارکه آواز می خواند

22. And a fairytale ending . . . Speilberg's latest film to aid children's hospital.
[ترجمه ترگمان]و داستان پایانی برای پایان دادن به آخرین فیلم به بیمارستان کودکان
[ترجمه گوگل]و یک پایان پری آخرین فیلم اسپیلبرگ برای کمک به بیمارستان کودکان

23. The fairytale finally ends when Harry is born on September
[ترجمه ترگمان]سرانجام زمانی که هری در ماه سپتامبر به دنیا آمد، داستان تخیلی پایان یافت
[ترجمه گوگل]هری در ماه سپتامبر به دنیا آمد

24. A fairytale match it is - makes one wish one were young again!
[ترجمه ترگمان]یک داستان غم انگیز که باعث می شود آرزو کنم یک آرزو داشته باشد که یک بار دیگر جوان شود!
[ترجمه گوگل]یک بازی پری آن است - باعث می شود یک آرزو یک جوان دوباره بود!

25. This fairytale city is equal parts European sophistication, stunning scenery and romance.
[ترجمه ترگمان]این شهر تخیلی، قسمت هایی برابر با پیچیدگی اروپایی، مناظر خیره کننده و ماجراهای عاشقانه است
[ترجمه گوگل]این شهر شگفت انگیز قسمت های اروپایی پیچیده، مناظر خیره کننده و عاشقانه است

26. Feeling that we had intruded on a fairytale scene, we drove back to the hotel.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم که ما به یک صحنه خیالی امده ایم و به سوی هتل برگشتیم
[ترجمه گوگل]احساس اینکه ما در یک صحنه پریزمی نفوذ کرده بودیم، به هتل برگشتیم

27. Unfortunately, life is not a fairytale a happy ending.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، زندگی یک پایان خوش بینانه نیست
[ترجمه گوگل]متأسفانه، زندگی یک افسانه نیست و پایان خوش است

28. The magician in the fairytale usually uses a crystal ball to predict the future.
[ترجمه ترگمان]جادوگر در داستان داستان معمولا از یک توپ بلورین برای پیش بینی آینده استفاده می کند
[ترجمه گوگل]جادوگر در افسانه معمولا از یک توپ کریستال برای پیش بینی آینده استفاده می کند

پیشنهاد کاربران

Fairy Tail Amoplex


دختر شاه پریون

کارتون هایی مثل
سیندرلا، راپنزل ، سفید برفی و زیبایی خفته

دختر شاه پریان

شادمانی کودکانه

داستانهای افسانه ای , جادویی و عاشقانه

داستان های من درآوردی که باور کردن آنها دشوار است،

ذوق کودکانه

از ما بهتران

قصه پریان


قصه و افسانه

داستان افسانه ای

دختر شاه پریان؛ افسانه

افسانه ای

قصه شاه پریون

به داستانها و روایات اساطیری و عشق های افسانه ای میگن. مثلا قصه لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد یه نوع fairytale محسوب میشن.

fairy - tale

​typical of something in a story about magic for children
1 ) a 💥fairy - tale💥 castle on an island
2 ) a 💥fairy - tale💥 wedding in the cathedral
3 ) Life doesn't always have a 💥fairy - tale💥 ending
OxfordDictionary. com@

💥💥💥

​It’s a 💥fairytale💥 that world governments will fix our climate crisis. It’s up to us
. . .
Thank climate activists for the fact that any progress was made in Glasgow. Unless we push hard, powerful interests don’t budge
TheGuardian. com@


کلمات دیگر: