کلمه جو
صفحه اصلی

fair trade


توافق میان سازنده و فروشنده درباره ی بهای کالا برای مشتری، بهاگذاری دادورانه، (بازرگانی ـ امریکا)، تجارت مشروع، کسب منصفانه، کسب حلال

انگلیسی به فارسی

تجارت مشروع، کسب منصفانه، کسب حلال


تجارت منصفانه، کسب منصفانه، تجارت مشروع، کسب حلال


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: for sale at a price no less than that specified by formal or contractual agreement with the manufacturer.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fair-trades, fair-trading, fair-traded
مشتقات: fair-trader (n.)
• : تعریف: to sell at a price no less than the minimum set by the manufacturer.

• selling of merchandise in accordance with a fair trade agreement

مترادف و متضاد

legal and equitable trade


Synonyms: balance of trade, fair-trading, managed prices, multilateral trade, reciprocal trade


جملات نمونه

1. a fair-trade agreement
قرارداد فروش منصفانه

2. The organization promotes fair trade with developing countries.
[ترجمه ترگمان]سازمان تجارت عادلانه با کشورهای در حال توسعه را ترویج می کند
[ترجمه گوگل]این سازمان تجارت عادلانه را با کشورهای در حال توسعه ترویج می کند

3. The Fair Trade Commission has of late been flexing its muscles, cracking down on cases of corruption.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون تجارت عادلانه اخیرا ماهیچه های خود را باز کرده و موارد فساد را سرکوب کرده است
[ترجمه گوگل]کمیسیون تجارت عادلانه تا کنون عضلات خود را خم کرده و موارد فساد را مختل کرده است

4. The way I see it, it was a fair trade.
[ترجمه ترگمان]جوری که من می بینم این یه معامله منصفانه بود
[ترجمه گوگل]راه آن را می بینم، این یک تجارت منصفانه بود

5. Fair trade, say Oxfam, is about giving poor people power.
[ترجمه ترگمان]آکسفام می گوید که تجارت عادلانه در مورد دادن قدرت به مردم فقیر است
[ترجمه گوگل]تجارت عادلانه، آکسفام می گوید، در مورد دادن قدرت های فقیر به قدرت است

6. One example is the fair trade movement.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه، جنبش تجاری عادلانه است
[ترجمه گوگل]یکی از نمونه های جنبش تجارت منصفانه است

7. They have objected to the suggestion that fair trade means that their own chocolate is unfairly traded.
[ترجمه ترگمان]آن ها به این پیشنهاد اعتراض کرده اند که تجارت منصفانه به این معنی است که شکلات خودشان به طور غیر منصفانه معامله شده اند
[ترجمه گوگل]آنها به این پیشنهاد اعتراض کرده اند که تجارت عادلانه بدان معنی است که شکلات خود را به طور غیرمنصفانه مورد فروش قرار می دهد

8. Compelling arguments for fair trade have been raised by influential spokespersons.
[ترجمه ترگمان]سخنگویان با نفوذ، بحث های مسحور کننده را به خاطر تجارت منصفانه پرورش داده اند
[ترجمه گوگل]استدلال های قانع کننده برای تجارت منصفانه توسط سخنگویان تاثیرگذار مطرح شده است

9. As if it were a fair trade, she had left the gun on the coffee table next to the flowers.
[ترجمه ترگمان]انگار معامله منصفانه ای بود، اسلحه را روی میز قهوه کنار گل ها گذاشته بود
[ترجمه گوگل]مثل اینکه تجارت عادلانه بود، اسلحه را بر روی میز قهوه ای کنار گل گذاشت

10. It means truly fair trade and action on climate change.
[ترجمه ترگمان]این به معنی تجارت عادلانه و اقدام در مورد تغییر آب و هوا است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که تجارت عادلانه و اقدام به تغییرات اقلیمی است

11. Interview by TVB Jade Channel on Fair Trade and Organic Coffee Bean - 200
[ترجمه ترگمان]مصاحبه با کانال TVB Jade در مورد تجارت عادلانه و قهوهی آلی بین ۲۰۰ - ۲۰۰
[ترجمه گوگل]مصاحبه توسط TVB Jade Channel در تجارت عادلانه و قهوه آلی - 200

12. According to Fair Trade Labeling Organizations International, Fair Trade farmers sell only about 20% of their coffee at a Fair Trade price. The rest is sold at the world price, due to lack of demand.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش سازمان های بین المللی تجارت جهانی، کشاورزان تجارت منصفانه تنها حدود ۲۰ درصد از قهوه خود را با قیمت تجاری عادلانه می فروشند بقیه به دلیل فقدان تقاضا در قیمت جهانی فروخته می شوند
[ترجمه گوگل]طبق گفته سازمان تجارت بین المللی تجارت عادلانه، کشاورزان عادلانه تنها 20 درصد از قهوه خود را در قیمت تجاری منصفانه فروش می کنند بقیه به دلیل کمبود تقاضا در قیمت جهانی فروخته می شود

13. JCCE will be based in Jilin, the radiation, in a "fair trade, good faith" principle, the development of the country's starch, corn raw materials trading center spot .
[ترجمه ترگمان]JCCE در Jilin، پرتو، در یک \"تجارت عادلانه، اصل ایمان خوب\"، توسعه نشاسته کشور، محل مرکز خرید مواد خام ذرت، مستقر خواهد بود
[ترجمه گوگل]JCCE در جیلین، تابش، در اصل 'تجارت منصفانه، اعتماد به نفس'، توسعه نشاسته کشور، نقاط مرکز تجارت مواد اولیه ذرت مستقر خواهد شد

14. Suzhou natural Foundation Limited is a fair trade Branch, engineering, trade and an integrated operating company.
[ترجمه ترگمان]بنیاد طبیعی Suzhou یک شعبه تجاری عادلانه، مهندسی، تجارت و یک شرکت عملیاتی یکپارچه است
[ترجمه گوگل]سوزو طبیعی بنیاد محدود یک تجارت عادلانه شعبه، مهندسی، تجارت و یک شرکت عامل فعال است

پیشنهاد کاربران

the activity of making, buying, and selling goods in a way that is morally right, for example by making sure that international labour laws are obeyed, that the environment has not been damaged by making the goods, and that the people who grow or make a product have been paid a fair price for it

شکلی از تجارت در کشورهای پیشرفته، به طوری که تولید کننده عادلانه ترین سود ممکن را کسب کند. معمولا در این روش واسطه های کمتری وجود دارد.

قرارداد منصفانه ، تجارت منصفانه ، تجارت مشروع


کلمات دیگر: