کلمه جو
صفحه اصلی

gandhi


ایندیرا گاندی (دختر جواهر لعل نهرو نخست وزیر سابق هند: 1917-84)، مهانداس کارامچند گاندی (رهبر استقلال طلب هند که به نام مهاتما گاندی هم شناخته شده است: 1869-1948)، گاندی وار

انگلیسی به فارسی

گاندی


ایندیرا گاندی (دختر جواهر لعل نهرو نخست وزیر سابق هند: 1917-84)


مهانداس کارامچند گاندی (رهبر استقلال طلب هند که به نام مهاتما گاندی هم شناخته شده است: 1869-1948)


انگلیسی به انگلیسی

• indian family name; mohandas "mahatma" gandhi (1869-1948), indian nationalist, hindu spiritual leader, social reformer; indira nehru gandhi (1917-1984), prime minister of india (1966-1977, 1980-1984)

جملات نمونه

1. gandhi was a charismatic leader
گاندی رهبر پرجذبه ای بود.

2. In 194 Gandhi fell victim to a member of a Hindu gang.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۴ (۱۹۴)گاندی قربانی یک گروه هندو شد
[ترجمه گوگل]در سال 194 گاندی یک عضو باند هندو را قربانی کرد

3. Gandhi urged Indians to return to spinning their own yarn.
[ترجمه ترگمان]گاندی به هندی ها اصرار کرد که به نخ ریسی بروند تا نخ خود را به دست آورند
[ترجمه گوگل]گاندی از سرخپوستان خواسته است که به نخ ریسی خود بازگردند

4. Gandhi said that those who isolate religion from politics don't understand the nature of either.
[ترجمه ترگمان]گاندی گفت که آن هایی که دین را از سیاست جدا می کنند ماهیت هر دو را درک نمی کنند
[ترجمه گوگل]گاندی گفت که کسانی که دین را از سیاست جدا می کنند طبیعت را نیز درک نمی کنند

5. The film portrays Gandhi as a kind of superman.
[ترجمه ترگمان]این فیلم، گاندی را به عنوان نوعی از سوپرمن به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]این فیلم گاندی را به عنوان نوعی سوپرمن ترسیم می کند

6. Gandhi drank some orange juice to break his three-week fast .
[ترجمه ترگمان]گاندی برای شکستن روزه خود مقداری آب پرتقال نوشید
[ترجمه گوگل]گاندی یک آب پرتقال را برای شکستن سریع سه هفته خود نوشید

7. Gandhi became an object of widespread veneration because of his unceasing struggle for freedom and equality.
[ترجمه ترگمان]گاندی به دلیل تلاش مداوم او برای آزادی و برابری به یک موضوع احترام گسترده تبدیل شد
[ترجمه گوگل]گاندی به دلیل مبارزه بی وقفه خود برای آزادی و برابری، به شیوه ای از احترام گسترده تبدیل شد

8. Gandhi exemplified the virtues of renunciation, asceticism and restraint.
[ترجمه ترگمان]گاندی نمونه ای از فضایل کشیدن، ریاضت و خودداری را نشان داد
[ترجمه گوگل]گاندی فضایل انکار، معشوقه و محدودیت را به نمایش می گذارد

9. Gandhi was an exponent of non-violent protest.
[ترجمه ترگمان]گاندی یک نمای اعتراض بدون خشونت بود
[ترجمه گوگل]گاندی نماینده اعتراضات غیر خشونت آمیز بود

10. Gandhi renounced the use of violence.
[ترجمه ترگمان]گاندی استفاده از خشونت را انکار کرد
[ترجمه گوگل]گاندی از استفاده از خشونت اجتناب کرد

11. Gandhi was accused by some of trying to appease both factions of the electorate.
[ترجمه ترگمان]گاندی با برخی از تلاش برای آرام کردن هر دو جناح انتخاباتی متهم شد
[ترجمه گوگل]گاندی در تلاش است تا هر دو جناح رای دهندگان را متقاعد کند

12. Gandhi and Martin Luther King both led campaigns of civil disobedience to try to persuade the authorities to change their policies.
[ترجمه ترگمان]گاندی و مارتین لوتر کینگ هر دو کمپین نافرمانی مدنی را هدایت کردند تا مقامات را متقاعد کنند که سیاست های خود را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]گاندی و مارتین لوتر کینگ هر دو رهبری کمپین های نافرمانی مدنی را برای متقاعد کردن مقامات برای تغییر سیاست های خود منجر شدند

13. Gandhi was the prophet of non-violent protest.
[ترجمه ترگمان]گاندی نشانه اعتراض non بود
[ترجمه گوگل]گاندی پیامبر اعتراض غیر خشونت آمیز بود

14. The moment the prison doors closed behind Gandhi the sluice gates of violence opened.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای که دره ای زندان پشت (گاندی)بسته شد، دریچه ها باز شدند
[ترجمه گوگل]لحظه ای که درب های زندان در پشت گاندی بسته بودند، دروازه های خالی خشونت بار افتتاح شد

(adjective) Gandhian

وابسته به گاندی، گاندی وار



کلمات دیگر: