با ترس و لرز، جبن آمیز، بزدلانه، کم دل، بی دل و جرات، ترسو، بزدل، ترسو، بی جرات، نامرد، بی حمیت
fainthearted
با ترس و لرز، جبن آمیز، بزدلانه، کم دل، بی دل و جرات، ترسو، بزدل، ترسو، بی جرات، نامرد، بی حمیت
انگلیسی به فارسی
کمدل، بیدلوجرئت، بزدل، ترسو
با ترس و لرز، جبنآمیز، بزدلانه
مرطوب کننده، ضعیف النفس
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: faintheartedly (adv.), faintheartedness (n.)
مشتقات: faintheartedly (adv.), faintheartedness (n.)
• : تعریف: lacking courage or conviction; timid.
• مترادف: cowardly, faint, meek, timid
• متضاد: brave, nervy
• مشابه: chicken, chicken-hearted, chicken-livered, fearful, lily-livered, spineless, timorous
• مترادف: cowardly, faint, meek, timid
• متضاد: brave, nervy
• مشابه: chicken, chicken-hearted, chicken-livered, fearful, lily-livered, spineless, timorous
• timid, cowardly, fearful
if a person or their behaviour is faint-hearted, they lack confidence and do not try very hard because they are afraid of failing.
if a person or their behaviour is faint-hearted, they lack confidence and do not try very hard because they are afraid of failing.
مترادف و متضاد
timid
Synonyms: afraid, cowardly, cowed, cowering, fearful, frightened, gutless, having cold feet, intimidated, lily-livered, meek, mousy, spineless, unassertive, weak, wimpy, yellow
جملات نمونه
1. to make a fainthearted attempt
با ترس و لرز دست به کاری زدن
2. This is no time to be faint-hearted.
[ترجمه ترگمان]الان وقت ضعیف شدن نیست
[ترجمه گوگل]این زمان نیست که دلتنگ باشیم
[ترجمه گوگل]این زمان نیست که دلتنگ باشیم
3. The terrorist threat in the region has kept faint-hearted tourists away.
[ترجمه ترگمان]تهدید تروریستی در این منطقه، گردشگران ضعیفی را دور کرده است
[ترجمه گوگل]تهدید تروریستی در منطقه، گردشگران کم عمق را به دور نگه داشته است
[ترجمه گوگل]تهدید تروریستی در منطقه، گردشگران کم عمق را به دور نگه داشته است
4. She made a rather faint-hearted attempt to stop him from leaving.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد او را از رفتن منصرف کند
[ترجمه گوگل]او تلاش نادرستی برای جلوگیری از خروج او انجام داد
[ترجمه گوگل]او تلاش نادرستی برای جلوگیری از خروج او انجام داد
5. The climb is not for the faint-hearted .
[ترجمه ترگمان]بالا رفتن برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه گوگل]صعود برای خستگی ناپذیر نیست
[ترجمه گوگل]صعود برای خستگی ناپذیر نیست
6. The drive along the winding coast road is not for the faint-hearted.
[ترجمه ترگمان]رانندگی در امتداد جاده پرپیچ و خم جاده، برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه گوگل]درایو در امتداد جاده ساحلی پیچیده، برای خستگی ناپذیر نیست
[ترجمه گوگل]درایو در امتداد جاده ساحلی پیچیده، برای خستگی ناپذیر نیست
7. The shares are the recovery play in the sector, with the guarantee of future spares sales providing reassurance for the faint-hearted.
[ترجمه ترگمان]سهام این بخش عبارتند از بهبود در بخش، با ضمانت فروش یدکی در آینده که از قلب ضعیف برخوردار است
[ترجمه گوگل]سهام این بازی بازیابی در بخش است، با تضمین فروش قطعات اضافی در آینده، اطمینان برای دلسوزان را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]سهام این بازی بازیابی در بخش است، با تضمین فروش قطعات اضافی در آینده، اطمینان برای دلسوزان را فراهم می کند
8. Litigation is not for the faint-hearted - or the half-hearted.
[ترجمه ترگمان]Litigation برای قلب ضعیف و بی قلب نیست
[ترجمه گوگل]دعوی قضایی برای خنثی نیست - و یا نیمه دل
[ترجمه گوگل]دعوی قضایی برای خنثی نیست - و یا نیمه دل
9. Not that it is a post for the faint-hearted, even today.
[ترجمه ترگمان]حتی امروز هم برای غش کردن یک پست، پست نیست
[ترجمه گوگل]نه این پست برای ضعیف، حتی امروز است
[ترجمه گوگل]نه این پست برای ضعیف، حتی امروز است
10. This is not an investment for the faint-hearted.
[ترجمه ترگمان]این یه سرمایه گذاری برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه گوگل]این یک سرمایه گذاری برای خنثی نیست
[ترجمه گوگل]این یک سرمایه گذاری برای خنثی نیست
11. The coastguard duties included patrolling paths at the top of high and sheer cliffs - not a job for the faint-hearted.
[ترجمه ترگمان]وظایف گارد ساحلی شامل جاده های گشت زنی در بالای صخره های بلند و پر شیب بود - نه یک شغل برای افراد ضعیف
[ترجمه گوگل]وظایف ساحلی شامل مسیرهای گشت زنی در بالای صخره های بلند و خالی - کار برای خردمندان نیست
[ترجمه گوگل]وظایف ساحلی شامل مسیرهای گشت زنی در بالای صخره های بلند و خالی - کار برای خردمندان نیست
12. Neither Baron Korf nor Iakov Rostovtsev owned serfs, but the one was faint-hearted and the other unimaginative.
[ترجمه ترگمان]نه بارون Korf و نه Iakov و نه serfs و نه one
[ترجمه گوگل]نه بارون کورف و نه ایاکو روستوفسف سربازان را در اختیار داشتند، اما یکی از آنها نادان و غیرقابل انکار بود
[ترجمه گوگل]نه بارون کورف و نه ایاکو روستوفسف سربازان را در اختیار داشتند، اما یکی از آنها نادان و غیرقابل انکار بود
13. Well, starting your own business is not for the faint-hearted.
[ترجمه ترگمان]خب، شروع کردن به کار خودت برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه گوگل]خوب، شروع کسب و کار خود را برای دل کم نیست
[ترجمه گوگل]خوب، شروع کسب و کار خود را برای دل کم نیست
14. Not a city for the lily-livered or faint-hearted.
[ترجمه ترگمان]حتی یک شهر هم برای زن - و faint نیست
[ترجمه گوگل]نه یک شهر برای لیلیه یا خنثی
[ترجمه گوگل]نه یک شهر برای لیلیه یا خنثی
to make a fainthearted attempt
با ترس و لرز دستبهکاری زدن
پیشنهاد کاربران
ضعیف النفس
بی دل و جرأت
جبون
ترس خورده
ترسو
بزدل
بی وجود
جبون
ترس خورده
ترسو
بزدل
بی وجود
کلمات دیگر: