کلمه جو
صفحه اصلی

edgeways


از پهلو، یک وری، اریب وار، کجکی، از لبه، از کناره (edgewise هم می گویند)، ازطرف لبه، درحالی که لبه چیزی بطرف جلوباشد، لب بلب

انگلیسی به فارسی

از طرف لبه ،درحالی که لبه (چیزی) به‌طرف جلو باشد، لب‌به‌لب


لبه ها


انگلیسی به انگلیسی

• sideways
if you say that you cannot get a word in edgeways, you mean that you are unable to say anything because someone else is talking too much; an informal expression.

جملات نمونه

1. i saw a plank edgeways
تخته ای را از پهلو (از ضخامت و نه از طول یا عرض) دیدم.

2. get a word in edgeways
(صحبت متکلم وحده ای را قطع کردن و حرفی زدن) حرف کسی را قطع کردن

3. If you turn it edgeways you'll get the desk through the door.
[ترجمه ترگمان]اگر شما آن را تحویل دهید، میز را از پشت در خواهید گرفت
[ترجمه گوگل]اگر شما آن را به سمت راست بچرخانید، میز را از طریق در می یابید

4. No one else can get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگری نمی تواند حتی یک کلمه هم حرف بزند
[ترجمه گوگل]هیچکس دیگر نمیتواند کلمه را در لبهها بگیرد

5. I couldn't get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم حتی یک کلمه هم به زبان بیاورم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم یک کلمه در لبه ها بگیرم

6. He sawed the board edgeways.
[ترجمه ترگمان]He را برید
[ترجمه گوگل]او بر روی صندلی های برفی می نشیند

7. Roz was talking so much that nobody else could get a word in edgeways!
[ترجمه ترگمان]راز \"انقدر حرف می زد که هیچ کس\" حتی یه کلمه هم حرف نزد
[ترجمه گوگل]راز خیلی حرف زد که هیچ کس دیگر نمیتواند در لبهها حرفی بزند!

8. I wanted to tell you that she'd phoned, but you were talking so much I couldn't get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]می خواستم به شما بگویم که او تلفن کرده، اما شما انقدر حرف می زدید که من حتی یک کلمه هم بلد نبودم
[ترجمه گوگل]من می خواستم به شما بگویم که او تماس گرفته بود، اما شما صحبت می کرد خیلی زیاد من نمی توانستم یک کلمه در لبه ها دریافت کنم

9. He completely monopolized the conversation last night; Mary and I couldn't get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]دیشب این مکالمه را فقط به زبان اورده بود، مری و من حتی یک کلمه هم بلد نبودیم
[ترجمه گوگل]او شب گذشته مکالمه را کاملا انحصار کرد؛ مری و من نمیتوانستند در یک طرف دروازه یک کلمه بگیرند

10. He spent all the time talking and they could not get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]تمام آن مدت را صرف صحبت کردن می کرد و حتی یک کلمه هم به زبان نیاورد
[ترجمه گوگل]او تمام وقت صحبت کرد و آنها نمی توانستند کلمه ای را در لبه ها بشنوند

11. When Mary starts talking, no one else can get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]وقتی مری شروع به حرف زدن می کند، هیچ کس دیگری نمی تواند حتی یک کلمه هم حرف بزند
[ترجمه گوگل]وقتی مری شروع به صحبت می کند، هیچ کس دیگری نمی تواند یک کلمه در لبه ها بگیرد

12. A word is as much as you will get in edgeways.
[ترجمه ترگمان]حتی یک کلمه هم در کار نیست
[ترجمه گوگل]یک کلمه همان قدر است که شما در لبه ها می شوید

13. He talks so much that no one else can get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]آنقدر حرف می زند که هیچ کس نمی تواند حتی یک کلمه هم حرف بزند
[ترجمه گوگل]او گفت که خیلی زیاد است که هیچ کس دیگر نمی تواند یک کلمه در لبه ها بگیرد

14. He talked on and on and nobody else could get a word in edgeways.
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد، و هیچ کس دیگری هم نمی توانست حرف بزند
[ترجمه گوگل]او صحبت کرد و در آن بود و هیچ کس دیگری نمی توانست کلمه ای در لبه ها بگیرد

I saw a plank edgeways.

تخته‌ای را از پهلو (از ضخامت و نه از طول یا عرض) دیدم.


اصطلاحات

get a word in edgeways

(صحبت متکلم‌وحده‌ای را قطع کردن و حرفی زدن) حرف کسی را قطع کردن


پیشنهاد کاربران

( عامیانه ) نشنیدن صحبت کسی بخاطر صحبت نفری دیگر


کلمات دیگر: