کلمه جو
صفحه اصلی

word of honor


قول شرف، پیمان جدی

انگلیسی به فارسی

قول شرف، پیمان جدی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a statement, pledge, verbal commitment, or the like that is backed by one's honor; sworn oath; solemn promise.
مشابه: oath, pledge, vow, word

• verbal obligation, something which is said and can be trusted

مترادف و متضاد

solemn declaration


Synonyms: assurance, commitment, faith, gentlemen's agreement, guarantee, oath, pledge, plight, promise, solemn oath, solemn promise, solemn word, swearing, troth, verbal agreement, vow, warrant, warranty


جملات نمونه

1. True, I had once again given her my word of honor that I would respect her.
[ترجمه ترگمان]درست است که یک بار دیگر به او قول شرف داده بودم که به او احترام بگذارم
[ترجمه گوگل]درست است که من یکبار دیگر به او احترام گذاشتم که او را احترام می کنم

2. I gave her my most solemn word of honor that I loved her.
[ترجمه ترگمان]با نهایت احترام به او قول شرف دادم که دوستش دارم
[ترجمه گوگل]من به او افتخار کرد که من او را دوست داشتم

3. Giving his word of honor seemed to come too easily.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که قول شرف می دهد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که کلمه ی افتخار به راحتی می آمد

4. On my word of honor, rather than die in bed, of an illness, slowly, a bit by bit each day, with drugs, cataplasms, syringes, medicines, I should prefer to receive a cannon-ball in my belly!
[ترجمه ترگمان]به قول من، به جای مردن در بس تر بیماری، به آرامی، هر روز کمی بیشتر، با دارو، سرنگ، سرنگ، دارو، و من ترجیح می دهم که یک توپ توپ در شکم خود داشته باشم!
[ترجمه گوگل]در کلام من، به جای اینکه در رختخواب بمیرم، از بیماری، به آرامی، کمی بلافاصله هر روز، با مواد مخدر، داروها، سرنگ ها، داروها، من باید ترجیح می دهم توپ شانه ای را در شکمم بگیرم!

5. Well, I give you my most sacred word of honor, that if you go away I shall die.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، من به شما قول شرف می دهم که اگر شما از اینجا بروید من خواهم مرد
[ترجمه گوگل]خب، من به شما کلام مقدس ترین افتخار را می دهم که اگر از بین بردم، باید بمیرم

6. You have my word of honor.
[ترجمه ترگمان]قول شرف می دهم
[ترجمه گوگل]شما کلام من را به افتخار دارید

7. " Word of honor, " I assured him, never dreaming how much I'd come to regret the easily uttered words.
[ترجمه ترگمان]به او اطمینان دادم: قول شرف می دهم، هیچ وقت خواب نمی دیدم که چقدر از شنیدن این کلمات ناراحت می شوم
[ترجمه گوگل]'کلام افتخار'، من به او اطمینان دادم، هرگز نمی فهمم که چقدر می توانم به راحتی کلماتم را پشیمان کنم

8. I can give you my word of honor to cooperate with you in every respect.
[ترجمه ترگمان]من می توانم به شما قول شرف بدهم که با هر احترامی با شما هم کاری کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما احترام بگذارم تا با شما در هر جهت با شما همکاری کنم

9. And now he was being further pilloried because he had insisted on keeping his "word of honor" to the donors, all good friends and respected citizens.
[ترجمه ترگمان]و اکنون به دلیل پافشاری بر حفظ قول خود برای اهدا کنندگان، همه دوستان خوب و شهروندان محترم، مورد شکنجه قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]و اکنون او بیشتر فریب خورده بود زیرا او اصرار داشت که 'افتخار' خود را به اهدا کنندگان، همۀ دوستان خوب و شهروندان محترم حفظ کند

10. There are people who read very loud, and who have the appearance of giving themselves their word of honor as to what they are perusing.
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که خیلی بلند کتاب می خوانند، و کسی که نشان افتخار خود را دارد که درباره آنچه دارند می خوانند، احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]افرادی وجود دارند که بسیار با صدای بلند می خوانند و ظاهر خود را به خاطر آنچه که می خوانند، به خود می گوییم

پیشنهاد کاربران

آزادی مشروط ، عفو مشروط


کلمات دیگر: