کلمه جو
صفحه اصلی

word order


طرز قراردادن واژه ها (در عبارت یا جمله و غیره)، واژه پردازی، ترتیب واژه ها، ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله

انگلیسی به فارسی

ترتیب واژه ها، ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the way in which words are arranged, or their grammatically correct sequence, in a phrase, clause, or sentence.

• arrangement of words

مترادف و متضاد

word arrangement


Synonyms: structure, syntactic arrangement, syntactics, syntactic structure, syntax


جملات نمونه

1. The normal word order is reversed in passive sentences.
[ترجمه ترگمان]نظم عمومی معمولی در جملات منفعل معکوس می شود
[ترجمه گوگل]دستورالعمل عادی در جملات منفعل معکوس است

2. Word order would then not be needed for this particular purpose of role assignment.
[ترجمه ترگمان]سپس برای این هدف خاص از تخصیص نقش مورد نیاز نیست
[ترجمه گوگل]منظور کلمه پس از آن برای این هدف خاص از تخصیص نقش مورد نیاز نمی باشد

3. The relational devices such as word order and function words are explicit ways of linking ideas.
[ترجمه ترگمان]ابزارهای رابطه ای از جمله ترتیب کلمه و کلمات تابع، روش های صریح و روشنی برای ارتباط ایده ها هستند
[ترجمه گوگل]دستگاه های ارتباطی مانند نظم کلمه و کلمات تابع روش های صریح برای پیوند دادن ایده ها هستند

4. Is it a problem of word order, government, function word, or what?
[ترجمه ترگمان]آیا مساله نظم، دولت، کلمه وظیفه یا چه چیزی است؟
[ترجمه گوگل]آیا مشکل نظم کلمه، حکومت، کلمه تابع، و یا چه چیزی است؟

5. Conversely, in languages with relatively fixed word order there will be greater instances of tension between syntax and communicative function.
[ترجمه ترگمان]بالعکس، در زبان با نظم نسبتا ثابت، نمونه های بیشتری از تنش بین توابع ترکیب و عملکرد وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]برعکس، در زبان هایی با نظم نسبتا ثابت ثابت، تنوع بیشتری بین نحو و عملکرد ارتباط وجود دارد

6. Word order is not the only conceivable grammatical device for enhancing the indexical precision of lexical items.
[ترجمه ترگمان]نظم کلمه تنها یک وسیله گرامری است که دقت indexical آیتم های واژگانی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]منظور کلمه تنها دستگاه دستوری قابل تصور برای افزایش دقت مستندات آیتم های واژگانی نیست

7. One basic difference between English and Japanese is word order.
[ترجمه ترگمان]یک تفاوت اساسی بین زبان انگلیسی و ژاپنی ترتیب کلمه است
[ترجمه گوگل]یکی از تفاوت های اساسی بین انگلیسی و ژاپنی، ترتیب کلمه است

8. Word order of a language is not only related to structural description in syntax, but is closely linked to the expressions and comprehension as well as the nature of the language.
[ترجمه ترگمان]دستور زبان یک زبان نه تنها مربوط به توصیف ساختاری در نحو است بلکه مرتبط با حالات و درک مطلب و نیز ماهیت زبان است
[ترجمه گوگل]ترتیب وظیفه ی یک زبان نه تنها به توضیح ساختاری در نحو ارتباط دارد، بلکه به ارتباط با اصطلاحات و درک و همچنین ماهیت زبان هم نزدیک است

9. the inversion of normal word order.
[ترجمه ترگمان]وارونگی قاعده لغت عادی
[ترجمه گوگل]معکوس دستورالعمل طبیعی کلمه

10. Bear in mind that the word order for sentences differs from language to language; you do not want to take away the translator's ability to control word order.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که کلمه فرمان برای جملات متفاوت از زبان به زبان است؛ شما نمی خواهید توانایی مترجم برای کنترل فرمان کلمات را نادیده بگیرید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که منظور کلمه برای احکام از زبان به زبان متفاوت است؛ شما نمی خواهید توانایی مترجم را برای کنترل نظم کلمه بردارید

11. English uses word order a worthy substitute for affixes instead of a rhetorical device in Latin.
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی به جای استفاده از یک وسیله لفاظی به زبان لاتین، جایگزین مناسبی برای affixes می شود
[ترجمه گوگل]انگلیسی به جای یک دستگاه لاتین در لاتین، کلمه ای را جایگزین جایگزین برای تأیید می کند

12. As a marked word order structure, inversion has its own special meaning.
[ترجمه ترگمان]وارونگی به عنوان یک ساختار مرتبه مشخص، معنای خاص خود را دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ساختار ساختار سفارش مشخص، inversion معنی خاص خود را دارد

13. Given the rigidity of the English word order system, inversion represents a derivation from the canonical word order and bears an additional newsworthiness with marked status.
[ترجمه ترگمان]با توجه به سختی سیستم دستور زبان انگلیسی، وارونگی یک مشتق از مرتبه استاندارد را نشان می دهد و یک newsworthiness اضافی با وضعیت علامت گذاری شده نشان می دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به استحکام نظام دستور زبان انگلیسی، inversion بیانگر یک اشتقاق از نظم کلمه کانونی است و دارای یک خبرخوان اضافی با وضعیت مشخص است

14. Six main categories of deep-structure marker are identified:word order, lexical item, grammatical structure, prosody, punctuation and conjunction.
[ترجمه ترگمان]شش دسته اصلی از شاخص ساختار عمیق شناسایی می شوند: سفارش کلمه، آیتم واژگانی، ساختار گرامری، prosody، punctuation و conjunction
[ترجمه گوگل]شش دسته اصلی نشانگر عمیق ساختار عبارتند از عبارت کلمه، آیتم واژنی، ساختار دستوری، پرونده، علائم و ترکیب

15. Perhaps the commonest cause of ambiguity is careless word order.
[ترجمه ترگمان]شاید رایج ترین علت ابهام، نظم کلمه بی دقتی است
[ترجمه گوگل]شاید رایج ترین علت ابهام نظم بی نظیری باشد

پیشنهاد کاربران

ترتیب قرار دادن واژه ها در جمله

word - order ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ترتیب واژه‏ها
تعریف: نحوۀ قرار گرفتن و توالی واژه‏ها در جملات زبان


کلمات دیگر: