1. she gave us a suggestive look and closed the door
نگاه غمزه آمیزی به ما کرد و در را بست.
2. Her symptoms are suggestive of a panic disorder.
[ترجمه ترگمان]علائمش نشون دهنده یه اختلال اضطراب و اضطراب - ه
[ترجمه گوگل]علائم آن نشانه ای از اختلال هراس است
3. His behaviour was suggestive of a cultured man.
[ترجمه سها سروری] رفتار و منش او نشانگر یک مرد بافرهنگ بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش نسبت به یک مرد با فرهنگ بود
[ترجمه گوگل]رفتار او نشانگر یک مرد کشت بود
4. His face is suggestive of a thief.
[ترجمه سها سروری] ظاهرش نشانگر یک دزد است
[ترجمه ترگمان]صورت او یک دزد است
[ترجمه گوگل]چهره اش از یک دزد نشان دهنده است
5. The results were highly suggestive of malignancy.
[ترجمه ترگمان]نتایج بسیار حاکی از malignancy بودند
[ترجمه گوگل]نتایج به شدت نشانگر بدخیمی است
6. He kept giving me suggestive looks.
[ترجمه بهروز مولائی] او نگاه غمزه آمیزش رابه من ادامه داد.
[ترجمه ترگمان]دائم به من نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او به من نگاه کرد و گفت:
7. Emily turned and threw her a suggestive grin.
[ترجمه سها سروری] امیلی چرخید و نیشخندی پر غمزه تحویل او داد
[ترجمه سها سروری] امیلی چرخید و لبخند پر عشوه ای تحویل او داد
[ترجمه ترگمان]امیلی برگشت و لبخند suggestive به او زد
[ترجمه گوگل]امیلی تبدیل شد و او را یک غم انگیز نشان داد
8. He gave her a suggestive glance, and she blushed.
[ترجمه سها سروری] به او با علاقه نگاه کرد و دخترک ( او ) سرخ شد
[ترجمه ترگمان]نگاهی به او انداخت و سرخ شد
[ترجمه گوگل]او به او نگاهی مشکوکی داد، و او سرخ شد
9. The amplified sounds are suggestive of dolphins chatting to each other under the sea.
[ترجمه ترگمان]صداهای بلند شونده بیانگر دلفین ها هستند که با هم در زیر دریا با هم گپ می زنند
[ترجمه گوگل]صداهای تقویت شده نشان می دهد که دلفین ها در حال صحبت کردن با یکدیگر در زیر دریا هستند
10. Some of his lyrics are rather suggestive.
[ترجمه سها سروری] برخی از اشعارش نسبتا الهام بخش هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از اشعار او کمی القا کننده هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از اشعار او نه به عنوان نشانه ای
11. I made a suggestive remark and she poked me in the jaw.
[ترجمه سها سروری] من به او ابراز علاقه کردم و او ضربه ی آرامی به فکم زد.
[ترجمه ترگمان]من یک اظهار عقیده کردم و او با آرواره به من سیخونک زد
[ترجمه گوگل]من یک سخنرانی حکمی کردم و او را در فک افتادم
12. His suggestive remarks shocked the young lady.
[ترجمه سها سروری] ابراز علاقه و پیشنهادات او دختر جوان را حیرت زده کرد
[ترجمه ترگمان]تذکرات ضمنی او خانم جوان را شوکه کرد
[ترجمه گوگل]اظهارات جنجالی او بانوی جوان را شوکه کرد
13. Here the seventh-century evidence is actually more suggestive than that for the sixth.
[ترجمه سها سروری] در این مورد شواهد قرن هفتم قابل استدلال تر از شواهد قرن ششم است
[ترجمه ترگمان]در اینجا شواهد قرن هفتم در حقیقت بیشتر از ششم برای ششم است
[ترجمه گوگل]در اینجا شواهد قرن هفدهم حقیقتا بیش از ششمین گزاره است
14. The presence of HAPCs was suggestive of normal colonic function.
[ترجمه ترگمان]حضور HAPCs نشان دهنده تابع نرمال colonic بود
[ترجمه گوگل]حضور HAPC ها نشان دهنده عملکرد طبیعی کولون بود
15. The groups were put in contexts suggestive in one case of euphoria, in the other of anger.
[ترجمه ترگمان]این گروه ها در زمینه های سرمستی و دیگری از خشم مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]این گروه ها در زمینه هایی که در یکی از موارد ناخوشایند، در دیگر خشم قرار دارند، در زمینه هایی مطرح شده است