1. Her experiences resonate powerfully with me, living, as I do, in a similar family situation.
[ترجمه ترگمان]در حالی که من در شرایط خانوادگی مشابهی زندگی می کنم، تجربیات او با قدرت زیادی برای من طنین می اندازند
[ترجمه گوگل]تجربیات او با من قوی است، زندگی می کنند، همانطور که من، در شرایط مشابه خانواده
2. She makes a simple story resonate with complex themes and emotions.
[ترجمه ترگمان]او یک داستان ساده را با موضوعات و احساسات پیچیده طنین انداز می کند
[ترجمه گوگل]او یک داستان ساده را با موضوعات و احساسات پیچیده تطبیق می دهد
3. Masterpieces of compression, they resonate with the concentrated power that can create diamonds from dross.
[ترجمه ترگمان]تراکم فشرده سازی، آن ها با قدرت متمرکز که می توانند الماس را از dross ایجاد کنند، طنین انداز می شوند
[ترجمه گوگل]شاهکارهای فشرده سازی، آنها با قدرت متمرکز که می توانند الماس را از خاکستر ایجاد کنند، رونق می یابند
4. Similar forms resonate and reinforce each other.
[ترجمه ترگمان]شکل های مشابهی هم طنین انداز می شوند و یکدیگر را تقویت می کنند
[ترجمه گوگل]اشکال مشابه یکدیگر را تقویت و تقویت می کنند
5. What does resonate is the fantasy of being unemployable, of being an unmotivated object rather than a purposeful subject.
[ترجمه ترگمان]آنچه که طنین انداز می شود، فانتزی از بودن به عنوان یک شی unmotivated به جای یک موضوع هدفمند است
[ترجمه گوگل]فریاد کشیدن چیزی است که بیکار است، یک موضوع غیرمنتظره است، نه یک موضوع هدفمند
6. Is it that the colours resonate off each other or are there more profound similarities between the exponents of two such diverse cultures?
[ترجمه ترگمان]آیا این رنگ ها دور هم جمع می شوند یا شباهت های زیادی بین نماهای دو فرهنگ مختلف وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا اینها رنگها را از یکدیگر جدا می کنند یا آیا شباهت های عمیقی بین دو متغیر از دو فرهنگ متفاوت وجود دارد؟
7. Bob Dole has a message that will resonate with those voters.
[ترجمه ترگمان]باب دول پیامی دارد که با رای دهندگان طنین انداز خواهد شد
[ترجمه گوگل]باب دول پیامی دارد که با آن رای دهندگان واکنش نشان می دهد
8. The electric field of the radiation can then resonate with the vibrations of the charge ions, transferring energy to them.
[ترجمه ترگمان]سپس میدان الکتریکی تابش می تواند با ارتعاشات یون های بار، انتقال انرژی به آن ها، طنین انداز شود
[ترجمه گوگل]میدان الکتریکی تابش می تواند با ارتعاشات یون های شار، با انتقال انرژی به آنها، رونق یابد
9. Subscribe to blogs that resonate with your heart and a frequent participant.
[ترجمه ترگمان]در بلاگ ها که با قلب و یکی از شرکت کنندگان پیوسته طنین انداز می شوند عضو شوید
[ترجمه گوگل]مشترک شدن در وبلاگهایی که با قلب و مشارکت مکرر تازگی دارند
10. These voices become collective and resonate in a global dimension.
[ترجمه ترگمان]این صداها در بعد جهانی جمعی و طنین انداز می شوند
[ترجمه گوگل]این صداها جملاتی هستند که در بعد جهانی قرار دارند
11. The other circuit is designed to resonate close to the desired frequency.
[ترجمه ترگمان]مدار دیگر برای طنین انداز کردن نزدیک فرکانس مورد نظر طراحی شده است
[ترجمه گوگل]مدار دیگر طراحی شده است تا رزونانس نزدیک به فرکانس مورد نظر
12. Note: Close wound coils will resonate at a slightly lower frequency.
[ترجمه ترگمان]نکته: کویل های گرمایش بسته در فرکانس کمی کم تر طنین انداز خواهد شد
[ترجمه گوگل]نکته: کویل های زنجیری در یک فرکانس کمی پایین تر می شوند
13. How does that resonate, to redress?
[ترجمه ترگمان]این موضوع چگونه طنین انداز می شود تا جبران شود؟
[ترجمه گوگل]چطور می توان آن را تحمل کرد؟
14. The length of laser resonate cavity was changed by high voltage amplifier to compensate frequency drift so that to obtain closed-loop system.
[ترجمه ترگمان]طول حفره تشدید لیزری با تقویت کننده ولتاژ بالا برای جبران دریفت فرکانس و به دست آوردن سیستم حلقه بسته تغییر کرد
[ترجمه گوگل]طول حفره رزونانس لیزر توسط تقویت کننده ولتاژ بالا برای جبران راندگی فرکانس تغییر یافت، به طوری که برای به دست آوردن سیستم حلقه بسته
15. The Bible belt’s views even resonate within the gay world.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های کمربند انجیل حتی در دنیای همجنس گرا طنین انداز می شود
[ترجمه گوگل]دیدگاه های کمربند کتاب مقدس حتی در جهان همجنسگرا نیز تکرار می شود