کلمه جو
صفحه اصلی

shoehorn


معنی : پاشنه کش، پاشنه کش کفش، پاشنه کش بکار بردن
معانی دیگر : پاشنه کش، پاشنه کش کفش، پاشنه کش بکار بردن

انگلیسی به فارسی

پاشنه کش کفش، پاشنه کش بکار بردن


shoehorn، پاشنه کش، پاشنه کش کفش، پاشنه کش بکار بردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a curved implement shaped to be inserted into the heel of a shoe so it will slip onto the foot more easily.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shoehorns, shoehorning, shoehorned
• : تعریف: to squeeze or force into a tight or limited space.

• smooth curved implement that is inserted into the back of a shoe to make it slip on more easily
a shoehorn is a piece of metal or plastic with a slight curve that you hold in the back of your shoe to help you put the shoe on more easily.

مترادف و متضاد

پاشنه کش (اسم)
shoehorn

پاشنه کش کفش (اسم)
shoehorn

پاشنه کش بکار بردن (فعل)
shoehorn

جملات نمونه

1. They managed to shoehorn the material onto just one CD.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند مواد را بر روی یک سی دی وارد کنند
[ترجمه گوگل]آنها توانستند مواد را فقط بر روی یک CD بچسبانند

2. They then shoehorn their minimal changes into their old management practices.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]سپس آنها تغییرات جزئی خود را به شیوه های مدیریت قدیمی خود تغییر می دهند

3. Somehow though, the band manages to shoehorn a fine lot of angst into such small packages.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، گروه به شدت ترس و وحشت را در این بسته های کوچک کنترل می کند
[ترجمه گوگل]به هر حال، به هر حال، گروه موفق به shoehorn بسیاری از خشمگین به چنین بسته های کوچک

4. Why try to shoehorn all the good stuff listed above into the little box of specifically social responsibility?
[ترجمه ترگمان]چرا سعی کنید همه چیز خوبی را که در بالا ذکر شد در جعبه کوچکی از مسئولیت اجتماعی قرار دهید؟
[ترجمه گوگل]چرا سعی کنید همه چیزهای خوب ذکر شده در بالا را در جعبه کوچکی از مسئولیت اجتماعی اختصاص دهید؟

5. Team members attempt to shoehorn their old process into the new tool.
[ترجمه ترگمان]اعضای تیم تلاش می کنند تا فرآیند قدیمی خود را به ابزار جدید تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]اعضای تیم تلاش می کنند فرآیند قدیمی خود را به ابزار جدید بکشند

6. One of my supervisors was able to shoehorn his love for woodworking into a contract to build some desks and tables for the workplace.
[ترجمه ترگمان]یکی از ناظران من توانست عشق خود را به کار woodworking در یک قرارداد ببندد تا میزها و میزها را برای کار در محل کار بسازد
[ترجمه گوگل]یکی از ناظران من قادر بود عشق خود را به چوب برای قرارداد برای ساختن چند میز و جداول برای محل کار بیاورد

7. At first, we tried to shoehorn these fragments into the prevailing view about the age of the rocks—animals this size must be peculiar dinosaurs or other odd Mesozoic beasts.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]در ابتدا، ما سعی کردیم این قطعات را به دیدگاه غالب در مورد سن سنگ ها تبدیل کنیم - حیوانات این اندازه باید دایناسورهای عجیب و غریب یا دیگر حیوانات مزوزوئیک عجیب و غریب باشند

8. Why shoehorn one specified part into the other; the mere presence of popular misunderstanding of the distinction seems a poor reason to me.
[ترجمه ترگمان]چرا یک قسمت مشخص را به دیگری نشان می دهد؛ تنها حضور سو تفاهم رایج در این تمایز یک دلیل ضعیف برای من به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]چرا shoehorn یکی قسمت مشخص شده را به دیگری مشخص شده است صرفا حضور سوء تفاهمات مردمی از تمایز به نظر من دلیلی برای من است

9. If you're trying to shoehorn a legacy schema into Rails, things will go less smoothly.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]اگر شما در حال تلاش برای ساخت یک طرح قدیمی برای Rails هستید، همه چیز به مراتب راحتتر خواهد شد

10. Electronics makers love to shoehorn the Internet into any device with an LCD, but it's rarely worth the effort.
[ترجمه ترگمان]سازندگان لوازم الکترونیکی دوست دارند که اینترنت را به هر دستگاهی با LCD تبدیل کنند، اما به ندرت ارزش تلاش را دارد
[ترجمه گوگل]سازندگان الکترونیک دوست دارند اینترنت را به هر وسیله ای با یک LCD متصل کنند اما به ندرت ارزش تلاش دارند

11. Trying to shoehorn knowledge into the "property" metaphor leaves us without the flexibility and nuance that a true knowledge rights regime would have.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای تبدیل دانش به استعاره \"ویژگی\" ما را بدون انعطاف و نکات ظریف که یک رژیم حقوق بشر واقعی می تواند داشته باشد، رها می کند
[ترجمه گوگل]تلاش برای شناختن دانش به استعاره 'اموال' ما را بدون انعطاف پذیری و بی نظمی که رژیم حقوقی حقوق دانش دارد، ترک می کند

12. After the war, the engineers had to invent some mammoth excavation devices to shoehorn them out.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]بعد از جنگ، مهندسان مجبور بودند چند دستگاه حفاری ماموت را اختراع کنند

13. She was wearing biker leathers and cowboy boots which all looked as if they'd been applied with the aid of a shoehorn.
[ترجمه ترگمان]یک جفت پوتین چرمی و چکمه کابویی پوشیده بود که همه به نظر می رسید به کمک کفش پاشنه بلند مشغول بودند
[ترجمه گوگل]او کفش های دوچرخه سواری و چکمه های گاوچران را پوشید که همه آن ها به نظر می رسید با استفاده از یک کفش کوهنوردی اجرا می شد

14. Nonsense! " Aunt Joyce said. "You are much more creative than I am, I'd never have thought of using a shoehorn to serve stew. "
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]مزخرف! عمه جویس گفت 'شما بسیار خلاق تر از من هستم، من هرگز به استفاده از shoehorn برای خدمت خورشید فکر نمی کنم '

پیشنهاد کاربران

به عنوان فعل: به زور جای دادن، به زور شامل شدن، فشرده کردن، خلاصه کردن در چیزی کم جا.

https://www. merriam - webster. com/dictionary/shoehorn


کلمات دیگر: