کلمه جو
صفحه اصلی

squishy


معنی : پیچ و تابدار، دارای صدای ترق و تروق
معانی دیگر : نرم، شکل پذیر، جیغ ودادی

انگلیسی به فارسی

جیغ ودادی، دارای صدای ترق وتروق، پیچ وتاب دار


خجالتی، پیچ و تابدار، دارای صدای ترق و تروق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: squishier, squishiest
(1) تعریف: soft, wet, and easily squashed.

(2) تعریف: making a soft splashing or sucking sound.

• soft, moist, makes a gurgling sound

مترادف و متضاد

پیچ و تابدار (صفت)
rugged, squishy

دارای صدای ترق و تروق (صفت)
squishy

جملات نمونه

1. The ground was soft and squishy, and she felt mud oozing over the top of her shoes.
[ترجمه ترگمان]زمین نرم بود و پیچ وتاب می خورد و احساس می کرد گل از بالای کفش هایش تراوش می کند
[ترجمه گوگل]زمین نرم و خشک بود، و او از بالای کفش هایش خجالت می کشید

2. Seven squishy tickles on a teeny-weeny tush .
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]هفت تکه تکه در یک تشه خشن کوچک

3. Like many invertebrates, squid appear limp and squishy—but once they get a grip on you, they're incredibly powerful.
[ترجمه ترگمان]این هشت پا مانند بسیاری از بی مهرگان هستند که سست و ناتوان به نظر می رسند - اما زمانی که بر روی شما فشار می آورند، آن ها فوق العاده قدرتمند هستند
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از بی مهرگان، ماهی مرکب به نظر می رسد لنگ و خراشیده - اما هنگامی که آنها گرفتن دست شما، آنها فوق العاده قدرتمند است

4. That's just squishy enough to be almost meaningless -- it could provide a basis for either keeping or getting rid of Cisco's remaining consumer businesses.
[ترجمه ترگمان]این فقط کافی است که تقریبا بی معنی باشد - - می تواند مبنایی برای حفظ یا رها کردن باقی مانده از شرکت های مصرف کننده باقی مانده از سیسکو ایجاد کند
[ترجمه گوگل]این فقط کافی است که تقریبا بی معنی باشد - این می تواند پایه ای برای نگهداری یا خلاص شدن از کسب و کارهای باقیمانده مصرف کننده سیسکو را فراهم کند

5. A flat foot is squishy, causing muscles and tendons to stretch and weaken, leading to tendinitis and arthritis.
[ترجمه ترگمان]پای صاف squishy است که باعث می شود ماهیچه ها و تاندون ها کشیده و سست شوند و منجر به ورم مفاصل و ورم مفاصل شوند
[ترجمه گوگل]یک پای تختخواب کشیده شده است، باعث ایجاد عضلات و تاندون ها می شود تا کشش و تضعیف شوند، منجر به تاندونیت و آرتریت می شود

6. Everything squishy was being squished -- fluids of all types, soft tissues, organs. It all moves down, because it just can't keep up with the ejection seat.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که اشغال شده بود آزاد بود - - مایعات از همه انواع، بافت های نرم، اندام ها همه چیز به پایین حرکت می کند، چون نمی تواند روی صندلی ejection بماند
[ترجمه گوگل]همه چیز درهم و برهم شدید بود - مایعات از انواع، بافت نرم، اندام این همه حرکت می کند، چون فقط نمی تواند با صندلی اژدها کنار بیاید

7. The box off, then lands with a squishy thud, its contents oozing out onto the floor.
[ترجمه ترگمان]جعبه به کناری می افتد، بعد با یک ضربه آهسته فرود می اید، محتویات آن از زمین بیرون می زند
[ترجمه گوگل]جعبه را خاموش می کند، سپس با سر و صدای خشنی فرود می آید، محتویات آن بر روی زمین قرار می گیرد

8. "Measuring social media ROI is squishy," Melander explains. "It is very difficult to define how one tweet can effect a company's product in the marketplace.
[ترجمه ترگمان]\"melander توضیح می دهد:\" ارزیابی اینکه چگونه یک توئیت می تواند محصول یک شرکت را در بازار تحت تاثیر قرار دهد، بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]Melander توضیح می دهد: 'اندازه گیری رسانه های اجتماعی ROI چاق است ' 'تعریف کردن اینکه چگونه یک صدای جیر جیر می تواند محصول شرکت در بازار را تحت تاثیر قرار دهد بسیار دشوار است

9. The restaurant is very squishy and crowded. Some tables are even moved onto the side walk.
[ترجمه ترگمان]رستوران بسیار شلوغ و شلوغ است بعضی میزها حتی به سمت گذرگاه فرعی حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]رستوران بسیار شلوغ و شلوغ است بعضی از جداول حتی روی پیاده روی کنار حرکت می کنند

10. I heard, you know, kind of a squishy, crunchy pop.
[ترجمه ترگمان] من شنیدم، میدونی، یه جورایی squishy و crunchy
[ترجمه گوگل]من شنیدم، شما می دانید، نوع پاپ خشن و تند و زننده

11. One squishy mixture proved to have surprising qualities: It bounced and stretched, it would not stick and it only melted at very high temperatures.
[ترجمه ترگمان]یک مخلوط squishy باعث شد که ویژگی های حیرت انگیز داشته باشد: بالا و قوسی به خود گرفت و آن را ذوب کرد و فقط در دماهای بسیار بالا ذوب شد
[ترجمه گوگل]یک ترکیب مخلوط ثابت کرد که دارای ویژگی های شگفت انگیز است آن را بالا می برد و کشش، آن را نمی چسبد و آن را تنها در حرارت بسیار بالا ذوب می شود

12. My animation is looking very weightless and squishy - what do I do?
[ترجمه ترگمان]پویانمایی من بسیار weightless و squishy است - من چه کار می کنم؟
[ترجمه گوگل]انیمیشن من به دنبال بسیار وزنی و خشن است - چه کاری باید انجام دهم؟

13. If you have a squishy tank, or a tank weak on threat you can heighten the challenge for the damage dealers or healers.
[ترجمه ترگمان]اگر یک مخزن squishy داشته باشید، یا یک مخزن ضعیف بر روی تهدید، می تواند چالش فروشندگان و یا طبیبان سنتی را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]اگر شما یک تانک کوچک و یا مخزن ضعیف در خطر دارید، می توانید چالش را برای نمایندگی مجاز و یا شفا دهنده آسیب برسانید

14. Dory, That a jellyfish! Bad Squishy!
[ترجمه ترگمان]! dory \"، اون\" عروس دریایی - - - - - - - - - - - - - -! نرمه
[ترجمه گوگل]Dory، این چتر دریایی! خرابکاری بد

پیشنهاد کاربران

منطعف، نرم و انعطاف پذیر

1 - soft when pressed - نرم، شکل پذیر
2 - not clear or exact - مبهم
( صفت )

آسانگیر ( مقابل سختگیر و جدی )


کلمات دیگر: