کلمه جو
صفحه اصلی

spoor


معنی : رد پا، رد پای کسی را گرفتن
معانی دیگر : (به ویژه جانور وحشی) ردپا، جای پا، بنک

انگلیسی به فارسی

ردپا، ردپای کسی را گرفتن


اسپور، رد پا، رد پای کسی را گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the track, trail, or droppings of a wild animal.

• track or trail made by an animal
the spoor of an animal is the visible trail that it leaves as it moves along, especially its footprints.

مترادف و متضاد

رد پا (اسم)
trace, run, runway, scent, track, footstep, footprint, footmark, spoor, wake

رد پای کسی را گرفتن (فعل)
shadow, sleuth, spoor

جملات نمونه

1. an elephant spoor
ردپای فیل

2. We can track his spoor through the Letters.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم spoor را از طریق نامه ها دنبال کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم از طریق نامه های خود را ردیابی کنیم

3. For a start, I smelt your spoor on her when we danced together at the wedding.
[ترجمه ترگمان]برای شروع، وقتی توی عروسی با هم رقصیدیم بوی your رو حس کردم
[ترجمه گوگل]برای شروع، هنگامی که با هم در عروسی رقص می زنیم، وقتی به رقص با هم می رویم، غمگین می شویم

4. Pray for Guizhou spoor, whose hardships are described in the proverb: Not three feet of flat land, not three days without rain, not a family with three grams of silver .
[ترجمه ترگمان]برای Guizhou spoor دعا کنید که در این ضرب المثل معروف است: نه فوت زمین مسطح، نه سه روز بدون باران، نه یک خانواده با سه گرم نقره
[ترجمه گوگل]دعا کنید برای Guizhou spoor، سختی های خود را در ضرب المثل شرح داده نمی سه پا از زمین صاف، نه سه روز بدون باران، و نه خانواده با سه گرم نقره

5. Lesley Spoor and Chris Lassiter got engaged the night before Thanksgiving.
[ترجمه ترگمان]و \"کریس spoor\" و \"کریس Lassiter\" شب قبل از عید شکرگزاری نامزد کردن
[ترجمه گوگل]لسلی اسپور و کریس لسایتر در شب قبل از شکرگذاری شرکت کردند

6. To leave my spoor with the free wind.
[ترجمه ترگمان] تا spoor رو با باد آزاد ترک کنم
[ترجمه گوگل]برای ترک بادکنک من با باد آزاد

7. To leave my spoor in the free wind .
[ترجمه ترگمان] تا spoor رو توی باد آزاد بذارم
[ترجمه گوگل]برای ترک تورم من در باد آزاد

8. Jackson sniffed the air like an animal taking a spoor.
[ترجمه ترگمان]جکسون مثل یک حیوان رفتار کرد و هوا را بو کشید
[ترجمه گوگل]جکسون هوا را مانند یک حیوان که در حال غرق شدن است، فریاد می زند

9. In waves, in subtle gusts, the room began to fill with the warmth and spoor of another being.
[ترجمه ترگمان]با وزش نسیمی، اتاق شروع به پر کردن گرما و spoor دیگری کرد
[ترجمه گوگل]در امواج، در ظاهر ظریف، اتاق شروع به پر کردن با گرما و spoor از یک موجود دیگر

10. The elephant-catching tribe, the Singphos, prepare for a catch in Assam, often tracking spoor on a river bank.
[ترجمه ترگمان]قبیله گیر گیر، the، برای شکار در آسام آماده می شوند و اغلب spoor را در ساحل رودخانه دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]قبیله فیل، Singphos، آماده برای گرفتن در آسام، اغلب ردیابی در یک رودخانه است

11. Now it was after other game; it was following the spoor of blood, up the moon-washed face of the cliff.
[ترجمه ترگمان]حالا بعد از یک بازی دیگر بود؛ داشت خون spoor را دنبال می کرد و صورت خود را از صخره بالا می برد
[ترجمه گوگل]حالا بعد از بازی دیگر؛ آن را به دنبال از خون، چهره شسته ماه از صخره

12. According to the spot-checking just now, we have found the spoor that the container door had been prized and the shortages of the cargo were probably caused by theft during the transport.
[ترجمه ترگمان]با توجه به محل بازرسی در حال حاضر، ما the را پیدا کردیم که در کانتینر باارزش بوده و کمبود کالا احتمالا توسط سرقت طی حمل و نقل ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به بررسی دقیق در حال حاضر، ما متوجه شدیم که درب ظرف مورد ارزیابی قرار گرفته و کمبود محموله احتمالا ناشی از سرقت در طول حمل و نقل بوده است

13. On a moonlit evening, they break the pen door and follow the wild boar's spoor run to the vast forest.
[ترجمه ترگمان]در یک شب مهتابی، در خودکار را شکستند و به دنبال شکار گراز وحشی به سوی جنگل پهناور رفتند
[ترجمه گوگل]در یک شب ماه بعد از ظهر، درب قلم را می شکند و به سوی جنگل های وسیع سوار می شود

14. Some time ago, a new phrase " high mark spoor competence" came into being.
[ترجمه ترگمان]چندی پیش، عبارت جدیدی از \"علامت\" بالا \" به وجود آمد
[ترجمه گوگل]بعضی وقت ها یک اصطلاح جدید 'صلاحیت بالا' به وجود آمد

an elephant spoor

ردپای فیل


پیشنهاد کاربران

( جرم شناسی ) : هر ردی مثل خون، مو، نخ، اسپرم و . . . که کسی از خود به جای بگذارد.


کلمات دیگر: