1. a worthwhile activity
فعالیت ارزنده
2. a worthwhile junior novel
رمان به درد خوری برای جوانان
3. She considers teaching a worthwhile career.
[ترجمه مجید] او آموزش دادن را یک شغل یا حرفه ارزشمند میداند
[ترجمه ترگمان]او تدریس یک شغل ارزشمند را در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]او در نظر آموزش حرفه ای ارزشمند را در نظر می گیرد
4. You need to redirect your energies into more worthwhile activities.
[ترجمه ترگمان]شما باید انرژی های خود را به فعالیت های ارزشمندتر هدایت کنید
[ترجمه گوگل]شما نیاز به هدایت انرژی خود را به فعالیت های ارزشمند تر است
5. It is worthwhile to do this.
[ترجمه ترگمان]انجام این کار ارزشمند است
[ترجمه گوگل]این ارزشمند است که این کار را انجام دهیم
6. It is worthwhile to note that both suffered persecution.
[ترجمه ترگمان]شایان ذکر است که هر دو مورد آزار و اذیت و آزار قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ارزشمند است که توجه داشته باشید که هر دو آزار و اذیت می شوند
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
8. Their gratitude made it all worthwhile.
[ترجمه ترگمان] قدردانی اونا باعث شد که همه اینا ارزش داشته باشه
[ترجمه گوگل]قدردانی آنها از همه مهمتر است
9. You might find it worthwhile to consult a financial adviser.
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای مشورت با یک مشاور مالی ارزشمند باشد
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به مشاوره مالی مشورت کنید
10. It didn't seem worthwhile writing it all out again.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که ارزش نوشتن را دوباره داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر نمیرسد ارزش آن را نداشته باشد
11. High prices in the UK make it worthwhile for buyers to look abroad.
[ترجمه ترگمان]قیمت های بالا در انگلستان برای خریداران در خارج از کشور ارزشمند است
[ترجمه گوگل]قیمت های بالا در انگلستان باعث می شود که خریداران به خارج از کشور نگاه کنند
12. I thought it was worthwhile to clarify the matter.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم ارزش این را دارد که موضوع را روشن کنم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم ارزشمند بود که موضوع را روشن کند
13. It wasn't worthwhile continuing with the project.
[ترجمه ترگمان]پرداختن به این پروژه ارزشمند نبود
[ترجمه گوگل]این پروژه ارزشمند نبود
14. We decided to give the money to a worthwhile cause .
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که این پول را به یک دلیل ارزشمند بدهیم
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتیم پول را به یک دلیل ارزشمند بدهیم
15. Nursing is a very worthwhile career.
[ترجمه ترگمان]پرستاری یک شغل بسیار ارزشمند است
[ترجمه گوگل]پرستاری یک حرفه بسیار ارزشمند است