کلمه جو
صفحه اصلی

worthwhile


معنی : ارزنده، ارزش دار، قابل صرف وقت
معانی دیگر : ارزشمند، سودمند، به صرفه، مفید

انگلیسی به فارسی

ارزنده، قابل صرف وقت، ارزش دار


ارزشمند، ارزنده، ارزش دار، قابل صرف وقت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: valuable or rewarding enough to be worth the expenditure of time and energy.
متضاد: good-for-nothing, hollow, meaningless

- Traveling abroad was a worthwhile experience for him, despite the difficulties he encountered.
[ترجمه ترگمان] مسافرت خارج از کشور، علی رغم مشکلاتی که با آن مواجه شد، تجربه ارزشمندی برای او بود
[ترجمه گوگل] علیرغم مشکلی که او با آن مواجه بود، سفر به خارج از کشور یک تجربه ارزشمند بود
- The book is challenging to read, but I think you'll find the effort worthwhile.
[ترجمه ترگمان] خواندن کتاب چالش برانگیز است، اما فکر می کنم این تلاش را ارزشمند خواهید یافت
[ترجمه گوگل] این کتاب برای خواندن چالش دارد، اما من فکر می کنم شما این تلاش را ارزشمند پیدا خواهید کرد

• rewarding, beneficial, profitable
if something is worthwhile, it is enjoyable or useful, and worth the time, money, or effort spent on it.

مترادف و متضاد

ارزنده (صفت)
worthwhile

ارزش دار (صفت)
worthwhile

قابل صرف وقت (صفت)
worthwhile

helpful


Synonyms: advantageous, beneficial, constructive, estimable, excellent, gainful, good, important, invaluable, justifiable, lucrative, meritorious, money-making, paying, priceless, productive, profitable, remunerative, rewarding, serviceable, useful, valuable, worthy


Antonyms: unhelpful, valueless, worthless


جملات نمونه

1. a worthwhile activity
فعالیت ارزنده

2. a worthwhile junior novel
رمان به درد خوری برای جوانان

3. She considers teaching a worthwhile career.
[ترجمه مجید] او آموزش دادن را یک شغل یا حرفه ارزشمند میداند
[ترجمه ترگمان]او تدریس یک شغل ارزشمند را در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]او در نظر آموزش حرفه ای ارزشمند را در نظر می گیرد

4. You need to redirect your energies into more worthwhile activities.
[ترجمه ترگمان]شما باید انرژی های خود را به فعالیت های ارزشمندتر هدایت کنید
[ترجمه گوگل]شما نیاز به هدایت انرژی خود را به فعالیت های ارزشمند تر است

5. It is worthwhile to do this.
[ترجمه ترگمان]انجام این کار ارزشمند است
[ترجمه گوگل]این ارزشمند است که این کار را انجام دهیم

6. It is worthwhile to note that both suffered persecution.
[ترجمه ترگمان]شایان ذکر است که هر دو مورد آزار و اذیت و آزار قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ارزشمند است که توجه داشته باشید که هر دو آزار و اذیت می شوند

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

8. Their gratitude made it all worthwhile.
[ترجمه ترگمان] قدردانی اونا باعث شد که همه اینا ارزش داشته باشه
[ترجمه گوگل]قدردانی آنها از همه مهمتر است

9. You might find it worthwhile to consult a financial adviser.
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای مشورت با یک مشاور مالی ارزشمند باشد
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به مشاوره مالی مشورت کنید

10. It didn't seem worthwhile writing it all out again.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که ارزش نوشتن را دوباره داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر نمیرسد ارزش آن را نداشته باشد

11. High prices in the UK make it worthwhile for buyers to look abroad.
[ترجمه ترگمان]قیمت های بالا در انگلستان برای خریداران در خارج از کشور ارزشمند است
[ترجمه گوگل]قیمت های بالا در انگلستان باعث می شود که خریداران به خارج از کشور نگاه کنند

12. I thought it was worthwhile to clarify the matter.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم ارزش این را دارد که موضوع را روشن کنم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم ارزشمند بود که موضوع را روشن کند

13. It wasn't worthwhile continuing with the project.
[ترجمه ترگمان]پرداختن به این پروژه ارزشمند نبود
[ترجمه گوگل]این پروژه ارزشمند نبود

14. We decided to give the money to a worthwhile cause .
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که این پول را به یک دلیل ارزشمند بدهیم
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتیم پول را به یک دلیل ارزشمند بدهیم

15. Nursing is a very worthwhile career.
[ترجمه ترگمان]پرستاری یک شغل بسیار ارزشمند است
[ترجمه گوگل]پرستاری یک حرفه بسیار ارزشمند است

a worthwhile activity

فعالیت ارزنده


پیشنهاد کاربران

ارزشمند
سودمند

ارزشمند

Useful /ارزنده😇

مقرون به صرفه

worth the time, money, or effort spent
of value or importance
( برای توصیف چیزی که ) ارزش و اهمیت دارد

worthy
valuable

significant
important

purposeful

meaningful

helpful
Of help

ارزنده
باارزش

ارزشمند
چیزی که ارزش صرف وقت رو داره
🧡🍂

Rewarding


ارزشمند

– That was a worthwhile experience
– It's not a worthwhile use of your time
– She considers teaching a worthwhile career


کلمات دیگر: