کلمه جو
صفحه اصلی

err


معنی : خطا کردن، گمراه شدن، در اشتباه بودن، غلط بودن، بغلط قضاوت کردن
معانی دیگر : اشتباه کردن، دچار لغزش شدن، غلط کردن، خبط کردن، از راه به در شدن، دچار ضلالت شدن، تخلف کردن، منحرف شدن، سهو کردن

انگلیسی به فارسی

خطاکردن، در اشتباه بودن، غلط بودن، گمراه شدن، به غلط قضاوت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: errs, erring, erred
(1) تعریف: to make a mistake.
مترادف: goof, slip
مشابه: blunder, fall, fault, miscalculate, misjudge, mistake, misunderstand, stumble, trip

- She was very particular about choosing gifts, and she rarely erred in her judgment.
[ترجمه ترگمان] او در انتخاب هدیه بسیار خاص بود، و بندرت در قضاوت خود اشتباه می کرد
[ترجمه گوگل] او درباره انتخاب هدایا بسیار خاص بود و او به ندرت در قضاوت او گمراه شد

(2) تعریف: to stray from a proper course or purpose.
مترادف: deviate, stray
مشابه: drift, fall, mistake, veer, wander

(3) تعریف: to commit a sin.
مترادف: sin, transgress, trespass
مشابه: fall, lapse, offend

• make a mistake, be wrong, misjudge
if you err, you make a mistake; a formal use.
if you err on the side of a particular way of behaving, you tend to behave in that way.

مترادف و متضاد

make a mistake; do wrong


خطا کردن (فعل)
mistake, overshoot, miss, sin, make an error, bungle, goof, err

گمراه شدن (فعل)
stray, err, pervert

در اشتباه بودن (فعل)
err

غلط بودن (فعل)
err

بغلط قضاوت کردن (فعل)
err

Synonyms: be inaccurate, be incorrect, be in error, be mistaken, blow, blunder, bollix, boo-boo, deviate, drop the ball, fall, flub, foul up, go astray, goof, go wrong, lapse, louse up, make a mess of, mess up, misapprehend, misbehave, miscalculate, misjudge, muff, offend, screw up, sin, slip up, snafu, snarl up, stray, stumble, transgress, trespass, wander


Antonyms: correct


جملات نمونه

1. err on the side of (something)
(در امر خیر یا چیز خوب) زیاده روی کردن،جانب (چیزی را) گرفتن

2. to err is human but to persist in error is diabolic
اشتباه کار انسان است ولی سماجت کردن در اشتباه کار شیطان است.

3. to err is human, to forgive divine
اشتباه کار انسان است و بخشش کار خدا

4. to err is human, to forgive divine
گمراه شدن کار بشر و بخشودن کار خداست.

5. to err on the side of caution
جانب احتیاط را گرفتن

6. if you err and disobey the lord's commandment . . .
اگر منحرف شوی و امر خداوند را اطاعت نکنی . . .

7. (a. pope) to err is human; to forgive, divine
خطا کار انسان ها است بخشش کار خداوند.

8. To err is human, to forgive, divine. Alexander Pope
[ترجمه ترگمان]برای خطا، بشر، بخشیدن، الاهی بودن است الکساندر پوپ
[ترجمه گوگل]بذله گویی انسان است، برای آمرزش، الهی الکساندر پاپ

9. It is the nature of every man to err, but only the fool preserves in the error.
[ترجمه ترگمان]این طبیعت هر مرداست که در اشتباه باشد، اما فقط یک موجود احمق در اشتباه است
[ترجمه گوگل]این طبیعت هر مردی است که اشتباه می کند، اما فقط احمق در خطا نگه می دارد

10. Talk much, and err much.
[ترجمه ترگمان]زیاد حرف بزنید، و زیاد خطا نکنید
[ترجمه گوگل]خیلی صحبت کنید و بسیار اشتباه کنید

11. I thought it was better to err on the side of caution .
[ترجمه ترگمان]فکر کردم بهتره در مورد احتیاط عمل کنیم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم بهتر است که در کنار احتیاط گمراه شوید

12. Typically, Burgess says, forecasters err on the side of caution by issuing a severe storm warning.
[ترجمه ترگمان]برگس می گوید: به طور معمول، پیش بینی کننده گان در کنار احتیاط با صدور هشدار طوفان شدید اشتباه می کنند
[ترجمه گوگل]به طور معمول Burgess می گوید، پیش بینی ها با تهدید هشدار طوفانی شدید در کنار احتیاط

13. So they dropped a dime in order to err on the safe side.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، یک سنت کم کردند تا در امن و امان بمانند
[ترجمه گوگل]به طوری که آنها را به سقوط رساندند

14. It is understandable for health authorities to err on the side of caution, as these guidelines will not apply to everyone.
[ترجمه ترگمان]برای مقامات بهداشتی قابل درک است که احتیاط را رعایت کنند چون این رهنمودها برای همه اعمال نمی شود
[ترجمه گوگل]برای مقامات بهداشتی قابل درک است که با احتیاط از اشتباه بیفتند، زیرا این دستورالعمل ها برای همه اعمال نخواهد شد

15. But travel agents are urging their clients to err on the side of caution.
[ترجمه ترگمان]اما آژانس های مسافرتی clients را بر آن می دارند که احتیاط کنند
[ترجمه گوگل]اما آژانس های مسافرتی از مشتریان خود خواسته اند تا با احتیاط فرار کنند

He erred in every one of his judgements.

در کلیه‌ی داوری‌های خود اشتباه کرد.


To err is human, to forgive divine.

گمراه شدن کار بشر و بخشودن کار خداست.


if you err and disobey the Lord's commandment ...

اگر منحرف شوی و امر خداوند را اطاعت نکنی ...


to err on the side of caution

جانب احتیاط را گرفتن


اصطلاحات

err on the side of (something)

(در امر خیر یا چیز خوب) زیاده‌روی کردن، جانب (چیزی را) گرفتن


پیشنهاد کاربران

to make a mistake. Ox

خطا , اشتباه : err

. To err is human
انسان جایز الخطاست.

Err به معنی خطا کردن هست ( make a mistake )
اما to err on the side of sth به معنی اینه که بیشتر از آنچه لازمه مراقب یا ایمن باشید تا مطمئن شوید هیچ اتفاق بدی رخ نمی ده

اشتباه کردن , خطا کردن

– The judge had erred
– To err is human, to forgive divine
– He erred in agreeing to her appointment


کلمات دیگر: