کلمه جو
صفحه اصلی

sonic


معنی : صوتی، شنودی، سماعی، وابسته بسرعت صوت، در میدان شنوایی
معانی دیگر : وابسته به صدا، صدایی، آوایی، (پسوند) آوا، وابسته به سرعت صوت (حدود 1220 کیلومتر در ساعت)

انگلیسی به فارسی

شنودی، صوتی، وابسته بسرعت صوت، سماعی، در میدان شنوایی


صوتی، سماعی، شنودی، وابسته بسرعت صوت، در میدان شنوایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or related to audible sound or sound waves.

(2) تعریف: of, related to, or being a speed approaching or equal to that of sound in air, at the same distance above sea level.

• of or pertaining to sound; of or pertaining to the speed of sound, produced by or relating to sound waves
sonic is used to describe things related to sound; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] صوتی واژه ای برای اشاره به امواج صوتی و سرعت صوت .

مترادف و متضاد

صوتی (صفت)
acoustic, vocal, sonic, phonic, tonic, vowel, sonant, vocalic

شنودی (صفت)
audio, sonic

سماعی (صفت)
sonic, auricular, founded on usage or custom

وابسته به سرعت صوت (صفت)
sonic

در میدان شنوایی (صفت)
sonic

جملات نمونه

supersonic

فراصوتی


subsonic

فروصوتی، زیرصوتی


1. sonic altimeter
فرازسنج آوایی

2. The new aircraft creates a sonic boom.
[ترجمه ترگمان]این هواپیمای جدید یک صدای موسیقی صوتی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این هواپیما جدید یک رونق صوتی ایجاد می کند

3. A toy store has marked down the Sonic Hedgehog computer game.
[ترجمه ترگمان]یک فروشگاه اسباب بازی، بازی کامپیوتری شکوفه صوتی را مشخص کرده است
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه اسباب بازی با بازی کامپیوتری Sonic the Hedgehog مشخص شده است

4. We heard the sonic boom of a jet overhead.
[ترجمه ترگمان]صدای انفجار صوتی یک جت در فضا را شنیدیم
[ترجمه گوگل]شنیده ایم که رونق صوتی یک سربار جت

5. There is usually a sonic boom when an aircraft breaks the sound barrier.
[ترجمه ترگمان]معمولا هنگامی که یک هواپیما مانع صدا را می شکند، یک صدای موسیقی صوتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک هواپیما مانع صدا را از بین می برد، معمولا یک رونق صوتی وجود دارد

6. The visual and sonic similarities with Unique 3 are more than incidental.
[ترجمه ترگمان]شباهت های بصری و صوتی با مدل ۳ منحصر به فرد هستند
[ترجمه گوگل]شباهت های بصری و صوتی با Unique 3 بیشتر از موارد غیرمعمول است

7. Who could foresee the sonic boom when the needle finally hit the groove on my cheap record changer?
[ترجمه ترگمان]کی می تونه انفجار صوتی رو پیش بینی کنه وقتی که عقربه بالاخره به روی changer رکورد من ضربه زد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند رونق صوتی را پیش بینی کند زمانی که سوزن در نهایت به شیار من در جایگزین کردن جایگزین های ضعیف من ضربه می زند؟

8. A loud sonic boom was heard by observers on shore.
[ترجمه ترگمان]صدای بلند موسیقی به گوش ناظران در ساحل شنیده شد
[ترجمه گوگل]ناظران در ساحل یک رونق شنیدن صدای بلند را شنیدند

9. It is certainly verified experimentally that the sonic clicks produced are both highly structured and directional.
[ترجمه ترگمان]قطعا به طور تجربی تایید شده است که سیگنال های صوتی تولید شده به شدت ساختاریافته و جهت دار هستند
[ترجمه گوگل]مطمئنا ادعا شده است که کلیک های صوتی تولید شده هر دو به شدت ساختار یافته و جهت

10. Double-entendre lyrics run amok at this sonic strip club from hell.
[ترجمه ترگمان]اشعار دو - در این کلوپ شبانه از جهنم در حال جنون شدن
[ترجمه گوگل]اشعار دو طرفه در این نوار نوار صوتی از جهنم اجرا می شود

11. For sonic strange reason management did not share our insight.
[ترجمه ترگمان]برای مدیریت عقل عجیب ما بینش ما را به اشتراک نگذاشت
[ترجمه گوگل]برای مدیریت صحیح عجیب صوتی، بینش ما را به اشتراک نگذاشت

12. Reduced sonic logs have been superimposed at well locations.
[ترجمه ترگمان]قطع کردن log های صوتی در مکان های مناسب نیز مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]ضایعات سیاهههای صوتی در مکانهای خوب قرار داده شده است

13. Besides its high sonic standards, Direct Stream Digital would serve as an all-purpose archival system.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر استانداردهای صوتی بالا، دیجیتال جریان مستقیم به عنوان یک سیستم تماما از بایگانی به کار می رود
[ترجمه گوگل]به علاوه استانداردهای صوتی بالا، Direct Stream Digital به عنوان یک سیستم بایگانی همه منظوره عمل می کند

14. Valery Gergiev stares unblinkingly into the sonic maelstrom that Tchaikovsky unleashes.
[ترجمه ترگمان]بدون پلک زدن، بدون پلک زدن بدون پلک زدن به امواج صوتی که آزاد می شود خیره می شود
[ترجمه گوگل]والری Gergiev unblinkingly خیره به خشم صوتی که چیکووفسکی رها می کند

sonic altimeter

فرازسنج آوایی


پیشنهاد کاربران

اجسامی با سرعت صوت ( 1220kmps )


صوتی

– sonic waves
– The new aircraft creates a sonic boom
– There is usually a sonic boom when a jet breaks the sound barrier


کلمات دیگر: