کلمه جو
صفحه اصلی

peri


معنی : پری
معانی دیگر : (از ریشه فارسی)، (اسطوره ی ایرانی) پری، پیشوند:، اطراف، پیرا -، دور -، برون [periscope]، فرشته

انگلیسی به فارسی

پری، فرشته


پری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a fairy or elf of Persian mythology that is descended from evil angels and must do penance before being admitted to paradise.
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: around; about; surrounding.

- perimeter
[ترجمه ترگمان] اطراف رو بگردید
[ترجمه گوگل] محیط
- period
[ترجمه ترگمان] دوره
[ترجمه گوگل] دوره زمانی

• beautiful supernatural being who is an offspring of fallen angels who is excluded from paradise until penance is accomplished (persian mythology); pretty and graceful girl

مترادف و متضاد

پری (اسم)
full, repletion, glut, fullness, elf, fairy, day before yesterday, peri, pixie, suffusion, fay, pixy

جملات نمونه

1. At last, the multi-view PERI method is presented, which can generate realistic facial expression in different viewpoints Animation data are absolutely necessary in an animation system.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، روش multi - ارائه شده است، که می تواند بیان واقع گرایانه صورت را در نقطه نظرات مختلف ایجاد کند که در یک سیستم انیمیشن به طور کامل ضروری است
[ترجمه گوگل]در نهایت، چندین نمایش PERI ارائه شده است، که می تواند بیان واقعی صورت در دیدگاه های مختلف تولید داده های انیمیشن داده ها در یک سیستم انیمیشن کاملا ضروری است

2. Objective To analyze peri - implant alveolar bone loss with radiography.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل شکست استخوان peri - ایمپلنت با radiography
[ترجمه گوگل]هدف: برای تجزیه و تحلیل ضایعات استخوانی آلوئولر پری ایمپلنت با رادیوگرافی

3. Los peri ? ? dicos dieron muchas noticias sobre la guerra en el Golfo.
[ترجمه ترگمان]لوس peri \"؟\" ؟ dieron muchas sobre la guerra en خلیج el
[ترجمه گوگل]Los Peri؟ ؟ dicos dieron بسیار زیاد است

4. Readers will discover an entertaining tale of Peri, a sad prince and a sea dragon.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان داستان سرگرم کننده شعر پری، یک شاهزاده غمگین و یک اژدهای دریایی را کشف خواهند کرد
[ترجمه گوگل]خوانندگان یک داستان سرگرم کننده از پر، یک شاهزاده غم انگیز و اژدهای دریایی را کشف خواهد کرد

5. Objective To acknowledge the estrin level of peri menopausal female in Jilin area.
[ترجمه ترگمان]هدف تایید سطح estrin زنان یائسه در منطقه Jilin است
[ترجمه گوگل]هدف تشخیص سطح استروژن زن یائسه در منطقه جیلین

6. Mi hijo entrega peri ? ? dicos . Enrega el peri ? ? dico matutino.
[ترجمه ترگمان]Mi hijo peri \"؟\" ؟ \" ؟ \" dicos Enrega el؟ dico matutino \"؟\"
[ترجمه گوگل]Mi hijo entrega peri؟ ؟ dicos Enrega el Peri؟ ؟ dico matutino

7. Analysis of the Clinical Effect of Electroacupuncture on Peri - climacteric Syndrome.
[ترجمه ترگمان]تحلیل اثر بالینی of بر روی سندروم حاد تنفسی
[ترجمه گوگل]تحلیل تأثیر بالینی الکتروکواپسیون بر سندرم Peri - Climacteric

8. Methods 121 cases with peri - umbilicus allergic contact dermatitis were tested with a standardized patch - testing technique.
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۲۱ مورد مربوط به درماتیت تماسی با پری - umbilicus با یک تکنیک تست وصله استاندارد تست شد
[ترجمه گوگل]روشها: 121 مورد با درماتیت تماس با آلرژی پرایوپلاسم با استفاده از یک تکنیک استاندارد پچ - تست آزمایش شد

9. Cata condensed, peri condensed and biphenyl type aromatic unit structures coexist in resins subfractions and pentane asphaltenes, while the proportion of biphenyl type structure is relatively small.
[ترجمه ترگمان]cata متراکم، peri و بای type ساختار واحد آروماتیک در resins subfractions و pentane asphaltenes وجود دارند در حالی که نسبت ساختار نوع بای نسبتا کوچک است
[ترجمه گوگل]ساختارهای واحد فشرده، فرایند چگال و فتوسنتز و بفنیل مشابه در فرآورده های رزین و آسفالتین پنتان همسو می شوند، در حالی که نسبت ساختار نوع بفنیل نسبتا کوچک است

10. Mainly to peri urban agriculture, agriculture, forestry, animal husbandry, fishery - round development.
[ترجمه ترگمان]به طور عمده به کشاورزی شهری، کشاورزی، جنگلداری، دامداری و توسعه همه جانبه کمک می کند
[ترجمه گوگل]به طور عمده به کشاورزی، کشاورزی، جنگلداری، دامداری، توسعه ماهیانه - دور

11. Objective To rational management method of the peri operative treatment of severe Budd - Chiari syndrome.
[ترجمه ترگمان]هدف یک روش مدیریت منطقی برای درمان موثر سندروم Budd - Chiari
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور مدیریت عقلانی درمان پریوتراپی سندرم شدید بودای کاری

12. Results: 18 patients were pulled out the peri - operation got well and left hospital.
[ترجمه ترگمان]نتایج: ۱۸ بیمار از خارج از بیمارستان بیرون کشیده شدند و بیمارستان را ترک کردند
[ترجمه گوگل]نتایج 18 بیمار از بیمار خارج شد و بیمارستان به سمت چپ رفت

13. The town is located in peri - urban, more developed market economy.
[ترجمه ترگمان]این شهر در مناطق peri شهری و اقتصادی توسعه یافته تری قرار دارد
[ترجمه گوگل]این شهر در پاریس - شهری، اقتصاد توسعه یافته بیشتر توسعه یافته است

14. As peri - menopause begins, fat tends to accumulate waist and chest, increasing our risk of heart disease.
[ترجمه ترگمان]همانطور که پری - یائسگی آغاز می شود، چربی به دور کمر و سینه جمع می شود و ریسک بیماری قلبی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که شروع دوره یائسگی می شود، چربی به تجمع کمر و سینه کمک می کند و خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش می دهد

15. What should I do? Do I need peri - odontal surgery?
[ترجمه ترگمان]من باید چه کار کنم؟ من جراحی peri رو لازم دارم؟
[ترجمه گوگل]باید چکار کنم؟ آیا من نیاز به جراحی پری اندونتیک دارم؟

پیشنهاد کاربران

پری واژه ای فارسی است و peri، perry برگرفته شده از واژه ی فارسی است!
مؤنث جن، زن زیبا و. . .

به عنوان پیشوند، مجاور.


کلمات دیگر: