1. indiscriminate sexual intercourse
جماع با هر کس که پیش آید
2. an indiscriminate mixture of several languages
آمیزه ی آشفته ای از چندین زبان خارجی
3. the indiscriminate viewing of t. v. programs
تماشای هر برنامه ی تلویزیونی که پیش بیاید
4. they didn't just kill soldiers; they rather carried out an indiscriminate massacre of women and children, young and old
آنان فقط سربازان را نکشتند بلکه اقدام به کشتار بلااستثنای زن و بچه و پیر و جوان کردند.
5. The indiscriminate use of fertilisers is damaging to the environment.
[ترجمه ترگمان]استفاده بی رویه از کودها، به محیط زیست آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]استفاده بی رویه از کودها به محیط زیست آسیب می رساند
6. Seventy protesters were killed by indiscriminate gunfire.
[ترجمه نغمه] هفتاد تن از معترضین بی گناه در تیراندازی کشته شدن.
[ترجمه ترگمان]هفتاد معترض در تیراندازی های بی هدف کشته شدند
[ترجمه گوگل]هفتاد معترض به وسیله تیراندازی بی نظیر کشته شدند
7. Even so-called 'tactical' nuclear weapons are indiscriminate in their effect.
[ترجمه ترگمان]حتی سلاح های هسته ای به اصطلاح تاکتیکی، در اثر خود بی هدف هستند
[ترجمه گوگل]حتی به اصطلاح 'تاکتیکی' سلاح های هسته ای در اثر خود بی اساس است
8. The indiscriminate use of fertilizers can cause long-term problems.
[ترجمه ترگمان]استفاده بی رویه از کودها می تواند باعث مشکلات طولانی مدت شود
[ترجمه گوگل]استفاده بی رویه از کودها می تواند مشکلات طولانی مدت ایجاد کند
9. She disapproved of her son's indiscriminate television viewing.
[ترجمه ترگمان]او با مشاهده تلویزیون بدون تبعیض پسرش مخالف بود
[ترجمه گوگل]او از تماشای تلویزیونی بی نظیر پسرش ناراضی بود
10. Troops were accused of indiscriminate killings of civilians.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی به کشتار بی رویه غیر نظامیان متهم شده بودند
[ترجمه گوگل]سربازان متهم به قتل غیرمنتظره غیرنظامیان شدند
11. Avoid indiscriminate or excessive use of fixed protection.
[ترجمه ترگمان]از استفاده بیش از حد و یا بیش از حد از حفاظت ثابت اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از استفاده بی نظیر یا بیش از حد از حفاظت ثابت
12. Both mechanisms, however, cause indiscriminate damage in the immediate vicinity fo the neutrophil.
[ترجمه ترگمان]هر دو مکانیسم، هر دو باعث آسیب indiscriminate در مجاورت نزدیک fo می شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، هر دو مکانیسم باعث آسیب ناشی از نوتروفیل ها می شود
13. Worse yet, their presence frequently meant indiscriminate artillery bombardments against innocent villages suspected of harboring the Vietcong.
[ترجمه ترگمان]بدتر از این، حضور آن ها اغلب به معنای بمباران های مداوم توپخانه علیه روستاهای بی گناه که مظنون به پناه دادن به Vietcong بودند، بود
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، حضور آنها غالبا به معنای بمباران توپخانه ای غیرمنتظره علیه روستاهای بی گناه مشکوک به پناه دادن به ویت کونگ بود
14. Indiscriminate use of praise devalues its power as a motivator and reward.
[ترجمه ترگمان]Indiscriminate از ارزش و ارزش آن به عنوان یک محرک و پاداش استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]استفاده بی قید و شرط از ستایش قدرت خود را به عنوان یک انگیزه و پاداش کاهش می دهد
15. In reality guerrilla action was largely indiscriminate with sporadic attacks on the occasional landlord, local official, or police post.
[ترجمه ترگمان]در واقعیت اقدام چریکی تا حد زیادی با حملات پراکنده به خانه دار، مقام محلی و یا پاسگاه پلیس بدون تبعیض بود
[ترجمه گوگل]در واقع، اقدام چریکی عمدتا با حملات پراکنده به صاحبخانه گهگاه، مقام محلی یا پست پلیس مخالف بود
16. Drug dealing, indiscriminate violence, other crime and family disorientation and disintegration are now all aspects of everyday existence.
[ترجمه ترگمان]مبارزه با مواد مخدر، خشونت بی هدف، جرائم دیگر و عدم انسجام خانواده همه جنبه های زندگی روزمره هستند
[ترجمه گوگل]مبارزه با مواد مخدر، خشونت بی قید و شرط، جرم و جنایات خانوادگی و فروپاشی خانواده، اکنون همه جنبه های زندگی روزمره است