1. Astrology and alternative medicine are part of the New Age movement.
[ترجمه ترگمان]علم احکام نجوم و پزشکی جایگزین بخشی از جنبش عصر جدید هستند
[ترجمه گوگل]طالع بینی و پزشکی جایگزین بخشی از جنبش عصر جدید است
2. Unlike astronomy, astrology cannot be described as an exact science.
[ترجمه ترگمان]برخلاف ستاره شناسی، علم احکام نجوم را نمی توان به عنوان یک علم دقیق توصیف کرد
[ترجمه گوگل]بر خلاف نجوم، اخلاق نمی تواند به عنوان یک علم دقیق توصیف شود
3. Astronomy, as distinct from astrology, is an exact science.
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی، که از علم احکام نجوم متمایز است، علم دقیقی است
[ترجمه گوگل]ستاره شناسی، به عنوان متمایز از طالع بینی، یک علم دقیق است
4. She's busy writing a book on astrology.
[ترجمه ترگمان]او مشغول نوشتن کتابی درباره طالع بینی است
[ترجمه گوگل]او مشغول نوشتن یک کتاب در مورد طالع بینی است
5. The use of natural astrology, as it was subsequently called became inseparable from the exercise of political and military power.
[ترجمه ترگمان]استفاده از علم احکام نجوم طبیعی، همانطور که بعدها آن را از اعمال قدرت سیاسی و نظامی جدا کرد
[ترجمه گوگل]استفاده از طالع بینی طبیعی، همانطور که بعدا نامیده می شد، ناشی از استفاده از قدرت سیاسی و نظامی بود
6. Astronomy inherits from astrology.
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی از علم احکام نجوم ارث می برد
[ترجمه گوگل]ستاره شناسی از طالع بینی به ارث می رسد
7. Astrology was condemned as the doctrine of demons.
[ترجمه ترگمان]نجوم به عنوان اصول شیاطین محکوم به عمل شد
[ترجمه گوگل]طالع بینی به عنوان دکترین شیاطین محکوم شد
8. She dismisses astrology as pseudo-science.
[ترجمه ترگمان]او علم احکام نجوم را به عنوان شبه علم رد می کند
[ترجمه گوگل]اخوان المسلمین به عنوان شبه علم اخراج می شود
9. And a clear case of life imitating astrology.
[ترجمه ترگمان]و یه پرونده واضح در مورد طالع بینی تقلید می کنه
[ترجمه گوگل]و یک مورد روشن زندگی تقلید طالع بینی
10. Through astrology one could be forewarned of the exact time of his coming.
[ترجمه ترگمان]از طریق نجوم می توان از زمان دقیق شدنش آگاهی یافت
[ترجمه گوگل]از طریق طالع بینی می توان از زمان دقیق ورود او پیشی گرفت
11. So many people believe in astrology, it makes you wonder if it's all true.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به نجوم اعتقاد دارند، باعث می شود تعجب کنی که آیا همه چیز درست است یا نه
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به طالع بینی اعتقاد دارند، این باعث می شود شما تعجب کنید که آیا این درست است
12. The tarot reading and astrology were presented by my mage at a fairly down-market level.
[ترجمه ترگمان]فال تاروت و طالع بینی من در سطح بازار نسبتا پایین توسط مغ من ارائه می شد
[ترجمه گوگل]خواندن طارق و طالع بینی توسط Mage من در سطح نسبتا پایین بازار ارائه شده است
13. People adhere to astrology with a dogmatic frame of mind rather than having a sceptical, critical approach.
[ترجمه ترگمان]افراد نسبت به علم احکام نجوم با یک چارچوب متعصبانه به جای داشتن رویکردی شکاک و انتقادی به علم احکام نجوم پایبند هستند
[ترجمه گوگل]مردم به جای اخترفیزیک با رویکرد ذهنی دومی به جای برخورداری از یک رویکرد انتقادی و شکاکانه، به آن معتقدند
14. Clairvoyance, astrology, sorcery and interpretation of dreams are booming industries.
[ترجمه ترگمان]clairvoyance، طالع بینی، جادوگری و تفسیر رویاها در صنایع رو به ترقی هستند
[ترجمه گوگل]اخلاق، طالع بینی، عجایب و تفسیر رویاها، صنایع پررونق است