1. learning should be a pleasure rather than a chore
آموختن باید لذت بخش باشد نه طاقت فرسا.
2. She sees exercise primarily as an unavoidable chore.
[ترجمه ترگمان]او ورزش را به عنوان یک کار روزمره غیرقابل اجتناب می داند
[ترجمه گوگل]او ورزش را عمدتا به عنوان کاری غیر قابل اجتناب می بیند
3. Shopping's a real chore for me.
[ترجمه A.A] خرید برای من یک کار طبیعی است
[ترجمه کاظم فرقانی] خرید کردن برای من یک کار واقعاً ناخوشایند و خسته کننده است.
[ترجمه ترگمان]خرید کردن برای من کار سختیه
[ترجمه گوگل]یک خرید واقعی برای من خوب است
4. Don't turn reading into a chore for your kids.
[ترجمه ترگمان]این کار رو برای بچه هات شروع نکن
[ترجمه گوگل]خواندن را برای کودکان خود انجام ندهید
5. It was a methodical, unexciting chore.
[ترجمه ترگمان]این یک کار منظم و منظم بود
[ترجمه گوگل]این یک کارآموز روشمند و غیرقابل تحسین بود
6. I find driving a real chore.
[ترجمه M.a] من رانندگی را یک کار واقعا خسته کننده پیدا کردم ( فهمیدم ) .
[ترجمه ترگمان] من دارم یه کار حسابی رانندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من پیدا کردن رانندگی واقعی کار سخت است
7. I was walking home, a chore, accomplished, looking forward to nothing to do.
[ترجمه ترگمان]داشتم به خانه قدم می زدم، کار سختی بود، کاری انجام نمی دادم
[ترجمه گوگل]من به خانه رفتم، کاری که انجام دادم، به دنبال چیزی برای انجام دادن نیست
8. Finding all the free-flowing wells is a chore, Kerr said.
[ترجمه ترگمان]کر گفت که یافتن همه چاه های رها شده یک کار عادی است
[ترجمه گوگل]کر گفت که پیدا کردن تمام چاه های آزاد چطور است
9. Bonus: Promise to do any chore, even picking up after the dog.
[ترجمه Mohsen9913] بن=قول بده هرکاری رو انجام بدی. حتی جمع کردن مدفوع سگ را.
[ترجمه ترگمان]بن: قول بده که کار روزمره را انجام بده، حتی بعد از سگ
[ترجمه گوگل]پاداش وعده انجام هر کاری که حتی پس از سگ برداشت
10. Writing Christmas cards can be such a chore.
[ترجمه ترگمان]نوشتن کارت های کریسمس می تواند یک کار روزمره باشد
[ترجمه گوگل]نوشتن کارت کریسمس می تواند چنین کاری باشد
11. Lawyers are translators - that is their day-to-day chore.
[ترجمه ترگمان]وکلا translators هستند - این کار روزمره آن ها است
[ترجمه گوگل]وکلای مترجمین - این کاری است که روز به روز آنهاست
12. Another chore that once was fun: cooking favorite recipes for Claire.
[ترجمه ترگمان]کار دیگری که زمانی سرگرم کننده بود: دستور آشپزی مورد علاقه کلر
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از کارهایی که یک بار پخت و پز مورد علاقه دستور العمل برای کلر بود
13. Washing is a chore.
[ترجمه ترگمان]شستن یک کار روزمره است
[ترجمه گوگل]شستشو کاری است
14. This saves the chore of going through large media directories every time you want to contact the media.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که هر بار که می خواهید با رسانه ها تماس بگیرید، از میان شاخه های وب بزرگ عبور کنید
[ترجمه گوگل]این کار باعث صرفه جویی در تمرکز از رفتن به دایرکتوری رسانه های بزرگ هر زمان که شما می خواهید با رسانه تماس بگیرید
15. However, even this chore was quickly organised to accommodate regular visits to his beloved Scourie.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی این کار به سرعت سازماندهی شده بود تا دیدارهای منظم از Scourie عزیزش را جا به جا کند
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی این خرابکاری به سرعت سازماندهی شد تا دیدارهای منظم خود را به Scourie معشوق خود برگزید