1. He is either a polymath or an extremely thorough researcher.
[ترجمه ترگمان]او یک polymath یا یک پژوهشگر بسیار جامع است
[ترجمه گوگل]او یک متخصص یا یک محقق بسیار محکم است
2. Will Wright is the great polymath of interactive design, weaving theories of architecture, astrophysics, and urban planning into his videogames.
[ترجمه ترگمان]ویل رایت یک polymath بزرگ از طراحی تعاملی، نظریه weaving معماری، فیزیک نجومی، و برنامه ریزی شهری در بازی های ویدیویی خود است
[ترجمه گوگل]آیا راایت بزرگترین طرح طراحی تعاملی است، نظریه های معماری، فیزیک، و برنامه ریزی شهری را به بازی های ویدئویی خود بفروشد
3. The polymath Doyle tried to kill off Holmes at the turn of the century, but public outcry encouraged the author to resuscitate the archetypal detective in 1901's The Hound of the Baskervilles.
[ترجمه ترگمان]این دانشمند Doyle کوشید تا جان هولمز را در اواخر قرن بکشد، اما فریادهای عمومی مولف را تشویق کرد که بازرس کهن را در سال ۱۹۰۱ به درنده باسکرویل بپردازد
[ترجمه گوگل]دیلم در تلاش برای از بین بردن هولمز در اوایل قرن بود، اما اعتراض عمومی موجب شد نویسنده را مجبور به احیای کارآگاه عرفانی در سال 1901 در The Hound of Baskervilles کند
4. Leonardo Da Vinci was an Italian polymath who was probably the first European to seek a practical solution to flight.
[ترجمه ترگمان]لیوناردو داوینچی یک دانشمند ایتالیایی بود که احتمالا اولین اروپایی بود که به دنبال راه حل عملی برای پرواز بود
[ترجمه گوگل]لئوناردو داوینچی یک پلیت ایتالیایی بود که احتمالا اولین اروپایی بود که به دنبال راه حلی برای پرواز بود
5. To call him a polymath would be a gross understatement.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه بهش بگیم \"polymath\"، دست کم گرفتنش خیلی حال میده
[ترجمه گوگل]برای تماس با او، یک مفهوم، منفی است
6. Miller is a brilliant polymath and he has trounced his rivals by thinking differently.
[ترجمه ترگمان]میلر یک دانشمند بزرگ است و با تفکر متفاوت رقیبان خود را خرد کرده است
[ترجمه گوگل]میلر یک مفهوم درخشان است و با تفکر متفاوت به رقبای خود حمله کرده است
7. He was a formidable polymath, doing important work in mathematics, physics, logic, the study of formal and natural languages, and many other disciplines.
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند بزرگ بود و کار مهمی در ریاضیات، فیزیک، منطق، مطالعه زبانه ای رسمی و طبیعی و بسیاری از رشته های دیگر داشت
[ترجمه گوگل]او یک کارآفرین شدید، انجام کار مهم در ریاضیات، فیزیک، منطق، مطالعه زبان رسمی و طبیعی و بسیاری از رشته های دیگر بود
8. His ebullient personality is a vivid reminder of the polymath of past times.
[ترجمه ترگمان]شخصیت پرشور او یادآور خوبی از این polymath روزگار گذشته است
[ترجمه گوگل]شخصیت بی نظیر او یک یادآوری زنده از چندین بار گذشته است
9. If Charles I owned a real Leonardo before he was executed in 164 this means our national love affair with the Renaissance polymath has been going on for almost 400 years.
[ترجمه ترگمان]اگر چارلز اول یک لیوناردو واقعی داشته باشد قبل از اینکه در سال ۱۶۴ اعدام شود این به این معنی است که رابطه عشق ملی ما با این polymath دوره رنسانس به مدت تقریبا ۴۰۰ سال ادامه داشته است
[ترجمه گوگل]اگر چارلز من یک لئوناردو واقعی را قبل از اینکه او در 164 اعدام شود، به این معنی است که عشق ملی ما با ریاضیات رنسانس تقریبا 400 سال است
10. He who seize the right moment, is the right man. ---Johann Wolfgang von Goethe, German writer and polymath.
[ترجمه ترگمان]کسی که لحظه مناسب را می گیرد، مرد مناسب است - یوهان ولفگانگ گوته، نویسنده و polymath آلمانی
[ترجمه گوگل]کسی که لحظه مناسب را در اختیار دارد، مرد راست است --- یوهان ولفگانگ فون گوته، نویسنده و فیلمی آلمانی
11. He is the happiest, be he king or peasant, who find peace in his home---Johann Wolfgang von Goethe, German writer and polymath.
[ترجمه ترگمان]او خوشبخت ترین فرد پادشاه یا کشاورز است که در خانه خود صلح را پیدا می کند - - یوهان ولفگانگ گوته، نویسنده و polymath آلمانی
[ترجمه گوگل]او شادترین است، او پادشاه یا دهقانی است، که در خانه اش صلح پیدا می کند --- یوهان ولفگانگ فون گوته، نویسنده آلمانی و فیلمی
12. Mr English, an associate editor of the Guardian, is a polymath who wears his learning lightly.
[ترجمه ترگمان]آقای انگلیسی، یکی از دستیاران گاردین، دانشمندی است که به آرامی یادگیری خود را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]آقای انگلیس، سردبیر وابسته گاردین، فیلمی است که یادگیری او را به آرامی می گیرد
13. One of Mr Ball's heroes is Sir D'Arcy Wentworth Thompson, a Scottish biologist and polymath, who in 1917 wrote "On Growth and Form".
[ترجمه ترگمان]یکی از قهرمانان آقای بال یک دانشمند اسکاتلندی و دانشمندی اسکاتلندی است که در سال ۱۹۱۷ نوشت: \"در رشد و فرم\"
[ترجمه گوگل]یکی از قهرمانان آقای توپ، سر D'Arcy Wentworth Thompson است، یک متخصص زیست شناسی و اساتید اسکاتلندی که در سال 1917 در مورد رشد و فرم نوشته شد
14. For a very good reason: he is the greatest artist who ever lived. Still, the amount of news that can be generated about a long-dead polymath is startling.
[ترجمه ترگمان]به یک دلیل بسیار خوب: او بزرگ ترین هنرمندی است که تا به حال زندگی کرده است با این حال، مقدار اخبار که می تواند در یک polymath طولانی ایجاد شود شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]برای یک دلیل بسیار خوب او بزرگترین هنرمند است که تا کنون زندگی کرده است با این حال، میزان اخبار که می تواند در مورد یک مضمون طولانی مدت تولید شود، حیرت انگیز است