1. we began our hike in a blinding blizzard
در بوران کورکننده ای پیاده روی خود را آغاز کردیم.
2. We once got stuck in a blizzard for six hours.
[ترجمه شیوا] ما یکبار برای شش ساعت در کولاک گیر کردیم
[ترجمه Yalda] ما یک بار به مدت ۶ ساعت در کولاک برف گیرافتادیم
[ترجمه red.x] ما برای ۶ ساعت در کولاک گیر کردیم
[ترجمه ترگمان] ما یه بار ۶ ساعت توی طوفان گیر افتادیم
[ترجمه گوگل]ما یک بار در شش ساعت در یک حباب گیر کردیم
3. We got stuck in a howling blizzard.
[ترجمه Amirali] ما در یک کولاک بزرگ گیر کرده بودیم
[ترجمه ترگمان]ما توی طوفان زوزه کشیدیم
[ترجمه گوگل]ما در یک زلزله زرد گیر کرده ایم
4. A blizzard was raging but the boy and girl were all bundled up.
[ترجمه ترگمان]باد شدیدی وزید، اما پسر و دختر همگی خود را جمع و جور کردند
[ترجمه گوگل]حشره کشنده خشمگین بود اما پسر و دختر همه همراه بودند
5. We're going to have a blizzard.
[ترجمه ترگمان]قرا ره کولاک کنیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم یک حشرهکش داشته باشیم
6. The blizzard was still raging outside.
[ترجمه شیوا] بیرون هنوز کولاک شدید بود
[ترجمه ترگمان]هوا هنوز در هوا موج می زد
[ترجمه گوگل]حشره کش هنوز در بیرون خیز بود
7. Mountaineering in a blizzard needs a lot of grit.
[ترجمه شیوا] کوهنوردی در کولاک به دل و جرات زیادی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]برف در برف به مقدار زیادی خاکستر نیاز دارد
[ترجمه گوگل]کوهنوردی در یک کوه نورد نیاز به بسیاری از شن و ماسه دارد
8. A blizzard was blasting great drifts of snow across the lake.
[ترجمه ترگمان]برف زیادی در میان دریاچه دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک حشره کشیدن رانش بزرگی از برف در سراسر دریاچه بود
9. You'll have to stay here until the blizzard blows itself off.
[ترجمه ترگمان]تو باید اینجا بمونی تا اینکه طوفان خودش رو به باد بده
[ترجمه گوگل]شما باید در اینجا بمانید تا زمانی که خس خس خاموش شود
10. Eleanor arrived in the midst of a blizzard.
[ترجمه ترگمان]الی نور در میان طوفان به راه افتاد
[ترجمه گوگل]Eleanor در میانه یک گلوله قرار گرفت
11. The blizzard struck the north-east yesterday, causing serious damage.
[ترجمه ترگمان]طوفان دیروز شمال شرق را لرزاند و خسارات جدی به بار آورد
[ترجمه گوگل]زلزله روز گذشته به شمال شرق آسیب زد
12. He fought his way through the blizzard.
[ترجمه ترگمان]او از میان طوفان به راه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]او راه خود را از طریق زلزله زد
13. The blizzard forced them to delay their summit bid.
[ترجمه ترگمان]کولاک آن ها را وادار به به تعویق انداختن پیشنهاد اجلاس خود کرد
[ترجمه گوگل]حواس پرتی آنها را مجبور کرد تا پیشنهاد اجلاس سران خود را به تعویق انداخت
14. We got stuck in a blizzard.
[ترجمه ترگمان] تو کولاک گیر افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در یک فریزر گیر کرده ایم