کلمه جو
صفحه اصلی

drawdown


(کم شدن آب چاه یا مخزن در اثر مصرف زیاد و غیره) ته کشی، پایین رفتن سطح آب

انگلیسی به فارسی

(کم شدن آب چاه یا مخزن در اثر مصرف زیاد و غیره) ته‌کشی، پایین رفتن سطح آب


تخلیه


دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] افت - فروکش - پایین رفتن - فروآب - پایین آوردن سفره - تخلیه - فروکش سطح آب - افت تراز آب
[زمین شناسی] فرونشینی اختلاف سطح بین کف مخروط فرونشینی و بلندی آب در سطح ایستابی.
[آب و خاک] فرو آب، افت سطح آب
[پلیمر] پایین کشی

جملات نمونه

1. The interest rate is fixed at drawdown and related to Money Market rates so can be cheaper than an overdraft.
[ترجمه ترگمان]نرخ بهره در کاهش کاهش هزینه ها و مرتبط با نرخ های بازار پول ثابت است، بنابراین می توان آن را ارزان تر از موجودی برداشت کرد
[ترجمه گوگل]نرخ بهره ثابت شده در کاهش و مرتبط با نرخ بازار پول است، بنابراین می تواند ارزان تر از یک بیش از حد بدهی

2. For every 10 percent in drawdown in their account, Turtles cut their trading unit risk by 20 percent.
[ترجمه ترگمان]برای هر ۱۰ درصد کاهش نیروها در حساب خود، Turtles واحد تجاری خود را تا ۲۰ درصد کاهش داد
[ترجمه گوگل]برای هر 10 درصد کاهش در حساب خود، لاک پشت ها 20 درصد از خطرات بازرگانی خود را کاهش دادند

3. The first drawdown string of losses would wipe out all the trader's money.
[ترجمه ترگمان]اولین رشته کاهش تلفات کل پول تاجر را محو خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اولین ردیف تلفات از بین می رود تمام پول معامله گر را از بین می برد

4. Sudden drawdown also occurs at low tide behind any sea wall which is wetted attide.
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی ناگهانی نیز در جزر و مد خفیف پشت هر دیوار دریایی که attide را خیس می کند رخ می دهد
[ترجمه گوگل]تخلیه ناگهانی نیز در جزر و مد پایین در پشت دیوارهای دریایی رخ می دهد که خنک است

5. The optimization model which the horizontal well drawdown is regarded as objection function and the perforation distribution as decision variable is presented.
[ترجمه ترگمان]مدل بهینه سازی که عقب نشینی به خوبی افقی به عنوان تابع اعتراضی درنظر گرفته می شود و توزیع perforation به عنوان متغیر تصمیم گیری ارایه می شود
[ترجمه گوگل]مدل بهینه سازی است که کاهش خستگی افقی به عنوان عملکرد اعتراض در نظر گرفته می شود و توزیع سوراخ کننده به عنوان متغیر تصمیم ارائه می شود

6. S. drawdown of military forces is due to begin 60 days after the elections.
[ترجمه ترگمان]خروج نیروهای نظامی از جنوب به دلیل آغاز ۶۰ روز پس از انتخابات است
[ترجمه گوگل]کاهش 60 درصدی نیروهای نظامی از 60 روز پس از انتخابات آغاز می شود

7. Drawdown a RMB Short Term Revolving Loan to repay the existing loan as per the attached CNY Loan Agreement.
[ترجمه ترگمان]اعطای وام کوتاه مدت به RMB برای بازپرداخت وام موجود به صورت قرارداد وام CNY ضمیمه
[ترجمه گوگل]قرعه کشی یک وام بازپرداخت کوتاه مدت RMB برای بازپرداخت وام موجود به عنوان قرارداد وام CNY متصل شده است

8. Drawdown does not measure overall performance, only the money lost achievingperformance.
[ترجمه ترگمان]drawdown عملکرد کلی را اندازه گیری نمی کند، فقط پول از دست رفته است
[ترجمه گوگل]تخفیف کار کلی عملکرد را اندازه گیری نمی کند، فقط پول خراب به دست آوردن عملکرد

9. In conjunction with a service drawdown, most of the ships were transferred to the Military Sealift Command in the 1990s for operation by civilian mariners.
[ترجمه ترگمان]در رابطه با کاهش نیروها، بیشتر کشتی ها به فرماندهی نظامی ارتش در دهه ۱۹۹۰ برای عملیات توسط دریانوردان غیر نظامی انتقال داده شدند
[ترجمه گوگل]در ارتباط با کاهش خدمت، بیشتر کشتی ها در دهه 1990 به منظور فرماندهی توسط ملوانان ملکی به فرماندهی سپاه پاسداران نظامی منتقل شدند

10. Your drawing is open-ended, no time limit for repayment is specified at drawdown.
[ترجمه ترگمان]طرح شما باز است، هیچ محدودیت زمانی برای بازپرداخت در کاهش نیروها مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]نقاشی شما باز است و هیچ محدودیت زمانی برای بازپرداخت در تخفیف مشخص نشده است

11. "One of my first acts as president will be to bring in the Joint Chiefs of Staff, to bring in my national security team, and design a plan for a responsible drawdown, " said Barack Obama.
[ترجمه ترگمان]باراک اوباما گفت: \" یکی از اولین اقدامات من به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش خواهد بود تا تیم امنیت ملی خود را وارد کند و طرحی را برای کاهش نیروهای مسئول کاهش دهد \"
[ترجمه گوگل]باراک اوباما گفت: 'یکی از نخستین اقدامات من به عنوان رییس جمهور، مراجعه به ستاد مشترک خواهد بود تا تیم امنیتی ملی من را به ارمغان بیاورد و برنامه ای برای تخلیه مسئولانه طراحی کند '

12. Unsteady testing for oil and gas well includes testing of drawdown curve and build - up curve.
[ترجمه ترگمان]تست Unsteady برای نفت و گاز شامل آزمایش منحنی خروج و منحنی صعودی است
[ترجمه گوگل]آزمایش ناپذیر برای چاه های نفت و گاز شامل تست منحنی کاهش و ساخت منحنی است

13. In addition, a trading manager sets the maximum allowed monthly drawdown for each trader.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، یک مدیر تجاری حداکثر اجازه خروج ماهانه برای هر تاجر را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک مدیر بازرگانی حداکثر تخفیف ماهیانه مجاز برای هر معامله را تعیین می کند

14. Handle and maintain relevant loan account records including follow-up of routine work, e. g. loan drawdown and repayment ?
[ترجمه ترگمان]رسیدگی و نگهداری سوابق حساب وام مربوطه از جمله پی گیری کاره ای روتین، e گرم کاهش وام و بازپرداخت وام؟
[ترجمه گوگل]اداره و نگهداری سوابق مربوط به حساب وام شامل پیگیری کار روزمره، e g کاهش قرض و بازپرداخت؟

پیشنهاد کاربران

به کار بردن/ بهره گیری کردن/ استعمال کردن/ مصرف کردن

برانگیختن در مورد خشم

[بازرگانی] افت سرمایه ؛ نشان دهنده حداکثر افت سرمایه از مقدار ماکزیمم است و عموماً به صورت درصد بیان می شود. به عنوان مثال، اگر یک معامله گر حساب ۲۰۰۰۰ دلاری داشته باشد و با ضرری معادل ۵۰۰۰ دلار، حساب خود را به ۱۵۰۰۰ دلار برساند ۲۵ درصد drawdown ( افت سرمایه ) را تجربه کرده است ( سرمایه اش ) ۲۵ درصد افت کرده است.

عقب کشیدن نیروها

در مهندسی نفت : تخلیه


سقوط، نزول مثلا Maximum Draw Down در حوزه بازار سرمایه برای بک سهم به معنای حداکثر میزان سقوط سهم که یک سرمایه گذار بطور بالقوه می تواند متحمل شود ( حد ضرر ) را گویند. یعنی اگر سهم را در بالاترین قیمت بخرد و در پائین ترین قیمت بفروشد ، حداکثر ضرری که متحمل می شود چقدر است

کاهش

[اقتصاد] زیان

عقب نشینی - کاهش - افت

در زبان مالی و فارکس وقتی سهم خریداری شده ( یا پوزیشن buy ) از سقفی که زده شروع به افت میکنه و در حال کم شدن سود شماست. آن نقطه ای که دیگه شما از افت بیشتر و کمتر شدن سود دیگه جلوگیری میکنید و سهم را میفروشید یا موقعیت خرید خود را میبندید نقطه drawdownگفته می شود.


کلمات دیگر: