کلمه جو
صفحه اصلی

asymptote


معنی : خط مجانب، مماس ازلی
معانی دیگر : (هندسه) تانژانت منحنی در بی نهایت، (خط) مجانب، همکران

انگلیسی به فارسی

(هندسه) خط مجانب، مماس ازلی


نامتقارن، خط مجانب، مماس ازلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in mathematics, a straight line that approaches but never meets a curve.

- Different types of curve have different numbers of asymptotes.
[ترجمه ترگمان] انواع مختلف منحنی تعداد متفاوتی از asymptotes دارند
[ترجمه گوگل] انواع مختلفی از منحنی دارای تعداد مختلف نامتقارن هستند

• straight line approaching but never intercepts a curve (mathematics)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] مجانب
[ریاضیات] مجانب، خط مجانب
[آب و خاک] خط مجانب

مترادف و متضاد

خط مجانب (اسم)
asymptote

مماس ازلی (اسم)
asymptote

جملات نمونه

1. This article elaborates the solution of asymptote of rational function curve, pointing out both the common way of finding limit value and the elementary way.
[ترجمه ترگمان]این مقاله راه حل of منحنی تابع منطقی را تشریح می کند و هم روش رایج یافتن ارزش محدود و روش ابتدایی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، راه حل نامتقارن منحنی تابع منطقی، با اشاره به هر دو روش رایج برای پیدا کردن مقدار محدود و روش ابتدایی است

2. An asymptote is a line or curve that approaches a given curve arbitrarily closely.
[ترجمه ترگمان]An یک خط یا منحنی است که به طور نزدیک به یک منحنی خاص نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]یک علامت غیر خطی یک خط یا منحنی است که به یک منحنی داده شده به صورت خودسرانه نزدیک می شود

3. Asymptote, which is infinitely close to but not an intersection of the line.
[ترجمه ترگمان]asymptote، که خیلی به آن نزدیک است، اما نه یک تقاطع راه آهن
[ترجمه گوگل]Asymptote، که بی نهایت نزدیک است اما نه تقاطع خط

4. Asymptote - design, architecture and research practice based in New York.
[ترجمه ترگمان]Asymptote - طراحی، معماری و فعالیت های تحقیقاتی مستقر در نیویورک
[ترجمه گوگل]Asymptote - طراحی، معماری و تحقیقاتی که در نیویورک مستقر است

5. A new method on seeking asymptote is given by applying the relation between secant and asymptote, this method is helpful to train creativity of students.
[ترجمه ترگمان]روش جدیدی در جستجوی asymptote با اعمال رابطه بین secant و asymptote ارایه شده است، این روش برای آموزش خلاقیت دانشجویان مفید است
[ترجمه گوگل]یک روش جدید در جستجوی عدم قطعیت با استفاده از رابطه بین secant و asymptote، این روش برای آموزش خلاقیت دانش آموزان مفید است

6. Firstly, the relationship and its asymptote between force and displacement of the steel plate damper are deduced under monotonic loading.
[ترجمه ترگمان]ابتدا، رابطه و وابستگی آن بین نیرو و جابجایی آن بین نیرو و جابجایی صفحات فولادی تحت بارگذاری یکنواخت استنتاج می شوند
[ترجمه گوگل]در ابتدا، رابطه و عدم تقارن آن بین نیروی و جابجایی دمپر صفحه فولادی، تحت بارگذاری مونوتونی قرار می گیرد

7. A hyperbola approaches but does not meet its asymptote.
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد hyperbola اما با asymptote مواجه نمی شود
[ترجمه گوگل]یک رویکرد هیپربولا است، اما هیچ نشانه ای ندارد

8. The port terminal as envisioned by Asymptote is designed to invigorate and activate Kaohsiung's city edge at the water.
[ترجمه ترگمان]پایانه درگاه که توسط Asymptote پیش بینی شده است برای تقویت و فعال سازی لبه شهر Kaohsiung در آب طراحی شده است
[ترجمه گوگل]ترمینال بندر به عنوان پیش بینی شده توسط Asymptote طراحی شده است برای تقویت و لبه شهرستان Kaohsiung در آب فعال است

9. He and the design firm Asymptote collaborated on the space. It has already won two awards.
[ترجمه ترگمان]او و شرکت طراحی Asymptote در فضا هم کاری کردند در حال حاضر این تیم برنده دو جایزه شده است
[ترجمه گوگل]او و شرکت طراحی Asymptote در فضا شرکت کردند در حال حاضر دو جایزه را به دست آورده است

10. So, the paper presents the method of random asymptote distribution to solve it.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این مقاله روش توزیع asymptote تصادفی را برای حل آن ارائه می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین مقاله ارائه روش توزیع غیرمستقیم تصادفی برای حل آن است

11. Whereas the extremities of a parabola become parallel to its major axis, the asymptotes of a hyperbola cross one another.
[ترجمه ترگمان]در حالی که قسمت های انتهایی یک سهمی به موازات محور اصلی خود قرار می گیرند، asymptotes صلیب hyperbola از یکدیگر عبور می کنند
[ترجمه گوگل]در حالیکه اندامهای یک پارابولا با محور اصلی خود موازی هستند، نامتقارن یک هیپربولار یکدیگر را متقابلا می کنند

12. The curve approaches a minimum and maximum value at the asymptotes.
[ترجمه ترگمان]این منحنی به حداقل و حداکثر مقدار در the نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]منحنی به حداقل و حداکثر مقدار در نامتقارن نزدیک می شود

13. The critical aspect ratio of the fiber is defined as the crosspoint of the tangent value of the inflexion and the asymptote of the maximum elastic modulus.
[ترجمه ترگمان]نسبت منظری بحرانی فیبر به عنوان crosspoint از مقدار تانژانت of و the مدول الاستیسیته بیشینه تعریف می شود
[ترجمه گوگل]نسبت جنبه بحرانی فیبر به عنوان نقطه عبور از مقدار مماسی انفجار و نامتقارن حداکثر مدول الاستیک تعریف شده است

14. The paper probes into the relation between functional differentiability and the derivative function limit, and the relation between asymptote of function and the derivative function limit.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در رابطه بین differentiability عملکردی و حد تابع مشتق و رابطه بین تابعی از تابع و حد تابع مشتق مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پرونده های مقاله به رابطه بین تمایز عملکردی و محدودیت تابع مشتق شده و رابطه بین نامتقارف تابع و محدودیت تابع مشتق شده است

15. The results shows that fouling grow curve is representative asymptote. Besides, the fouling growth rate increases while surface temperature increases.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که رسوب fouling رسوب بیانگر asymptote است علاوه بر این میزان رشد رسوب افزایش می یابد در حالی که دمای سطح افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که منحنی رشد منافذ، نامتقارن نمایانگر است علاوه بر این، سرعت رشد سوختگی افزایش می یابد در حالی که دمای سطح افزایش می یابد

پیشنهاد کاربران

مجانب شدن، همگرا شدن

حد آستانه

asymptote ( ریاضی )
واژه مصوب: مجانب
تعریف: خط راستی که خمی در بی‏نهایت به آن نزدیک می‏شود


کلمات دیگر: