کلمه جو
صفحه اصلی

brumous


معنی : زمستانی، مه الود، مهگرفته، مه دار
معانی دیگر : زمستانی، مه الود، مه گرفته

انگلیسی به فارسی

زمستانی، مه‌آلود، مه‌گرفته


مرموز، زمستانی، مه الود، مهگرفته، مه دار


انگلیسی به انگلیسی

• foggy, misty

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] مه آلود، مه گرفته

مترادف و متضاد

زمستانی (صفت)
brumal, winter, wintry, brumous, hibernal

مه الود (صفت)
turbid, caliginous, foggy, brumous, fogbound

مه گرفته (صفت)
brumous, fogbound

مه دار (صفت)
hazy, misty, brumous, smoggy


کلمات دیگر: