کلمه جو
صفحه اصلی

contaminant


معنی : الوده کننده، الودگر، جسم الوده
معانی دیگر : آلوده کننده، آلودگر، آلاینده، ملوک

انگلیسی به فارسی

آلودگر، جسم آلوده، ملو‌، آلوده‌کننده


آلودگی، الوده کننده، الودگر، جسم الوده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: something that contaminates something else.
مشابه: alloy, taint

• substance that contaminates, substance that pollutes
a contaminant is a substance that contaminates air, water, or food and makes them impure; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آلودگی
[آب و خاک] آلاینده

مترادف و متضاد

الوده کننده (اسم)
contaminant, pollutant, polluter

الودگر (اسم)
contaminant

جسم الوده (اسم)
contaminant

جملات نمونه

1. The technology exists to remove all of these contaminants through filtration.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی برای حذف همه این آلاینده ها از طریق فیلتراسیون وجود دارد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی موجود برای حذف تمام این آلاینده ها از طریق فیلتراسیون وجود دارد

2. Contaminants found in poultry will also be found in their eggs.
[ترجمه ترگمان]Contaminants یافت شده در مرغ نیز در تخم های خود یافت می شوند
[ترجمه گوگل]آلوده کننده های موجود در مرغ نیز در تخم مرغ یافت می شوند

3. Filters do not remove all contaminants from water.
[ترجمه ترگمان]فیلترها همه آلودگی ها را از آب حذف نمی کنند
[ترجمه گوگل]فیلترها تمام آلاینده ها را از آب حذف نمی کند

4. Ash from the burn operation alone left lasting contaminants in the soil along a wide swath of Eighth Avenue.
[ترجمه ترگمان]اش از عمل سوختگی به تنهایی در طول خاک در طول یک ردیف عریض از خیابان هشتم، آلوده است
[ترجمه گوگل]خاکستر از عمل رایت به تنهایی آلاینده های پایدار در خاک را در امتداد وسیعی از خیابان هشتم قرار داد

5. Autopsies have identified at least 24 different contaminants in their bodies.
[ترجمه ترگمان]Autopsies حداقل ۲۴ عامل مختلف را در بدن خود شناسایی کرده اند
[ترجمه گوگل]افتاده ها حداقل 24 آلودگی مختلف را در بدن خود شناسایی کرده اند

6. A hand-held chemical agent monitor determines whether any contaminants are still present.
[ترجمه ترگمان]یک مامور کنترل مواد شیمیایی که با دست نگه داشته می شود مشخص می کند که آیا این آلاینده ها هنوز وجود دارند یا خیر
[ترجمه گوگل]مانیتور عامل شیمی در دست تعیین می کند که آیا هنوز هم وجود آلاینده ها وجود دارد

7. Contaminants combined with inappropriate wound care can convert a simple wound to a major catastrophe.
[ترجمه ترگمان]ترکیب شیمیایی با مراقبت از زخم نامناسب می تواند منجر به تبدیل یک زخم ساده به یک فاجعه بزرگ شود
[ترجمه گوگل]آلاینده ها همراه با مراقبت های زخم نامناسب می توانند یک زخم ساده را به یک فاجعه بزرگ تبدیل کنند

8. Table 4 lists some typical ranges of contaminant levels found in used oils.
[ترجمه ترگمان]جدول ۴ فهرستی از انواع سطوح آلودگی که در روغن مورد استفاده قرار گرفته اند را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]جدول 4 لیستی از سطوح مختلف سطح آلودگی موجود در روغن های مورد استفاده را نشان می دهد

9. Both these types of contaminant must be removed by flocculation and filtration.
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع آلودگی باید با لخته سازی و فیلتراسیون حذف شوند
[ترجمه گوگل]هر دو نوع این آلاینده ها باید توسط فلکشن و فیلتراسیون حذف شوند

10. But routine screening of milk for contaminants should have disclosed higher lead levels by mid-October.
[ترجمه ترگمان]اما غربالگری روتین شیر برای آلاینده ها باید تا اواسط ماه اکتبر سطوح بالاتری را از خود نشان دهد
[ترجمه گوگل]اما غربالگری معمول شیر برای آلاینده ها باید تا اواسط ماه اکتبر سطح سرب بیشتر شود

11. This enables contaminants, such as lead shot, to be directly identified.
[ترجمه ترگمان]این امر آلاینده ها را قادر می سازد که به طور مستقیم شناسایی شوند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که آلاینده ها، مانند سرب، به طور مستقیم شناسایی شوند

12. These contaminant basically come from at the candle, sizy, fuel, segregation board, plastic wait for material with insecticide.
[ترجمه ترگمان]این آلودگی به طور کلی از شمع، سوخت، سوخت، تخته segregation و پلاستیک برای مواد با استفاده از حشره کش استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این آلاینده ها اساسا از شمع، سایز، سوخت، جدا کننده، و پلاستیک منتظر مواد با حشره کش هستند

13. Study on Contaminant Transportation and Transformation in Soil.
[ترجمه ترگمان]مطالعه بر روی حمل و نقل عمومی و تحول در خاک
[ترجمه گوگل]بررسی حمل و نقل آلاینده و تبدیل آن در خاک

14. Product must be destroyed if the metal contaminant cannot be found.
[ترجمه ترگمان]اگر ماده آلاینده را نتوان پیدا کرد، محصول باید از بین برود
[ترجمه گوگل]اگر آلودگی فلز یافت نشد، باید محصول نابود شود

15. Say in findings report, the chemical contaminant that exists generally in French household is acerbity salt of formaldehyde, aldehyde, phthalein and DDVP.
[ترجمه ترگمان]در گزارش یافته، آلودگی شیمیایی که به طور کلی در خانواده فرانسوی وجود دارد، acerbity نمک از فرمالدهید، aldehyde، phthalein و DDVP است
[ترجمه گوگل]در گزارش های موجود، آلودگی شیمیایی که عموما در خانه های فرانسوی وجود دارد، نمک آلی فرمالدئید، آلدئید، فتالین و DDVP است

پیشنهاد کاربران

آلاینده های محیط های زنده

contaminant ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: ناسالم‏کننده
تعریف: عاملی که باعث تغییرات نامطلوب شرایط آب یا خاک شود

آلاینده، عامل آلودگی

آلاینده

الاینده


کلمات دیگر: