کلمه جو
صفحه اصلی

cooling


معنی : خنک سازی
معانی دیگر : خنک سازی

انگلیسی به فارسی

خنک‌سازی


خنک کننده، خنک سازی


انگلیسی به انگلیسی

• chilling, refrigeration

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] سرد کنندگی
[زمین شناسی] سردشدن کاهش فعالیت مواد رادیواکتیو به وسیله زوال هسته ای.
[نساجی] سرد کردن - خنک سازی
[ریاضیات] تبرید، سردشدن
[آب و خاک] سرمایش، خنک سازی

مترادف و متضاد

خنک سازی (اسم)
cooling

جملات نمونه

1. to temper steel by heating and sudden cooling
سخت کردن پولاد با گرم کردن و ناگهان سرد نمودن

2. The heat had to be dissipated by elaborate cooling systems.
[ترجمه ترگمان]گرما باید با سیستم های خنک کننده دقیق پراکنده شود
[ترجمه گوگل]گرما باید توسط سیستم های خنک کننده دقیق تخلیه شود

3. Emergency cooling systems could fail and a reactor meltdown could occur.
[ترجمه ترگمان]سیستم های خنک کننده اضطراری ممکن است شکست بخورند و ذوب شدن یک رآکتور رخ دهد
[ترجمه گوگل]سیستم های خنک کننده اضطراری می توانند ناپدید شوند و یک ریزش مواجه می شود

4. Invert the cake onto a cooling rack.
[ترجمه ترگمان]کیک را روی قفسه خنک سازی گذاشت
[ترجمه گوگل]کیک را بر روی یک قفسه خنک کننده متوقف کنید

5. Large quantities of water are needed for cooling purpose.
[ترجمه ترگمان]مقادیر زیادی آب برای اهداف خنک سازی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]مقادیر زیادی آب برای هدف خنک سازی مورد نیاز است

6. Their interest in the project seems to be cooling.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد علاقه آن ها به پروژه سرد است
[ترجمه گوگل]علاقه آنها به این پروژه خنک کننده است

7. At the end of a workout spend time cooling down with some slow stretches.
[ترجمه ترگمان]در پایان ورزش، ساعات فراغت خود را با کمی نرمش کاهش دهید
[ترجمه گوگل]در پایان تمرین وقت کم با برخی جهات کم است

8. The dog's tongue hangs out for cooling.
[ترجمه ترگمان]زبان سگ برای سرد کردن آویزان است
[ترجمه گوگل]زبان سگ برای خنک کردن آویزان است

9. Fill the cooling system with antifreeze as a protection against frost.
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده را با ضد یخ ها به عنوان یک محافظ در برابر یخ پر کنید
[ترجمه گوگل]سیستم خنک کننده را با ضد یخ پر کنید تا به عنوان حفاظت در مقابل سرما باشد

10. The soothing, cooling effect is caused by the evaporation of the sweat on the skin.
[ترجمه ترگمان]اثر خنک کنندگی و خنک کنندگی، ناشی از تبخیر عرق روی پوست است
[ترجمه گوگل]اثر تسکین دهنده، خنک کننده ناشی از تبخیر عرق روی پوست است

11. Cooling the beaker helps precipitate the compound.
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده به سرعت به ترکیب این ترکیب کمک می کند
[ترجمه گوگل]خنک کننده جوهر کمک می کند تا ترکیب را تشکیل دهد

12. The air conditioning doesn't seem to be cooling the room much.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد تهویه هوای اتاق را خنک کند
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد که تهویه مطبوع اتاق بسیار خنک شود

13. A cooling drink is welcome on a hot day.
[ترجمه ترگمان]یک نوشیدنی خنک در یک روز داغ مورد استقبال قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یک نوشیدنی خنک در یک روز گرم خوش آمدید

14. Cooling pumps were left off for more than an hour.
[ترجمه ترگمان]پمپ خنک کننده بیش از یک ساعت طول می کشید
[ترجمه گوگل]پمپ های خنک کننده بیش از یک ساعت باقی مانده است

15. The cooling unit hasn 't come on yet.
[ترجمه ترگمان]دستگاه خنک کننده هنوز نیامده است
[ترجمه گوگل]واحد خنک کننده هنوز وارد نشده است

پیشنهاد کاربران

سرمایش

خنک کننده

سردسازی


کلمات دیگر: