کلمه جو
صفحه اصلی

quaintness


غرابت جالب توجه

انگلیسی به فارسی

عجیب و غریب


انگلیسی به انگلیسی

• strangeness, oddness, unusualness; charming old-fashioned quality

جملات نمونه

1. The young society was not drawn to quaintness, or studiousness, or absence of mind in the outfield.
[ترجمه ترگمان]جامعه جوان به quaintness، or، یا غیبت ذهن در the کشیده نشده بود
[ترجمه گوگل]جامعه ی جوان به فضل، یا تحصیل، و یا عدم وجود ذهن در فضای بیرون کشیده شد

2. Some words in her dialect had a charming quaintness.
[ترجمه ترگمان]بعضی کلمات را لهجه her داشت
[ترجمه گوگل]بعضی از کلمات در گویش خود یک عالمان جذاب داشتند

3. The red signal switches add color and quaintness to stations along the secondary lines.
[ترجمه ترگمان]سوییچ های سیگنال قرمز رنگ را اضافه کرده و در امتداد خطوط دوم به ایستگاه های غریب آن اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]سیگنال های قرمز، رنگ ها و عجایب را به ایستگاه های همراه خطوط ثانویه اضافه می کنند

4. She liked the old cottage; its quaintness was appealing.
[ترجمه ترگمان]کلبه قدیمی را دوست داشت
[ترجمه گوگل]او کلبه قدیمی را دوست داشت؛ معجزه آن جذاب بود

5. The shops had still a pleasant quaintness.
[ترجمه ترگمان]مغازه ها هنوز لذت عجیبی داشتند
[ترجمه گوگل]مغازه ها هنوز یک تقلید دلپذیر هستند

6. Urban sleekness and traditional quaintness highlight the contrasts of Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]sleekness شهری و quaintness سنتی، کنتراست هنگ کنگ را برجسته می کنند
[ترجمه گوگل]خلوص شهری و عجیب و غریب سنتی مخالفان هنگ کنگ را برجسته می کند

7. He passed his life in a cacophony of amusement at the quaintness of the human race.
[ترجمه ترگمان]زندگی خود را در یک cacophony پر از سرگرمی در نوع عجیب نژاد انسانی سپری کرد
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را در یک مکعب سرگرمی در عجیب و غریب نژاد بشر گذراند

8. Above all, from the artistic point of view they have grandeur, majesty, ruggedness, and quaintness.
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه، از نقطه نظر هنری، عظمت و ruggedness و عجیبی دارد
[ترجمه گوگل]از همه مهمتر، از دیدگاه هنری، عظمت، عظمت، ناهموار بودن و عجیب بودن دارند


کلمات دیگر: