کلمه جو
صفحه اصلی

national debt


بدهی های دولت مرکزی، قروض دولتی

انگلیسی به فارسی

بدهی های دولت مرکزی، قروض دولتی


بدهی ملی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the total financial indebtedness of the central government of a nation.

• public debt, total debt of a nation

مترادف و متضاد

money owed by country


Synonyms: budget deficit, funded debt, government debt, public debt


جملات نمونه

1. The enormous national debt amassed in the last eight years makes all this apparent prosperity nothing but a house of cards.
[ترجمه جمال] انباشت بدهی دولت در هشت سال گذشته، نشان داد که تمام این رفاه ظاهری چیزی نبوده جز یک بنای پوشالی .
[ترجمه ترگمان]بدهی های عظیم ملی جمع آوری شده در هشت سال گذشته، همه این شکوفایی ظاهری را فقط یک خانه کارت می داند
[ترجمه گوگل]بدهی های عظیم ملی در هشت سال گذشته جمع شده و باعث می شود همه این رونق ظاهری چیزی جز یک خانه از کارت باشد

2. The national debt is analogous with private debt.
[ترجمه ترگمان]بدهی ملی مشابه بدهی خصوصی است
[ترجمه گوگل]بدهی ملی مشابه بدهی های خصوصی است

3. The national debt stands at fifty-five billion dollars.
[ترجمه ترگمان]بدهی ملی در حدود پنجاه و پنج میلیارد دلار است
[ترجمه گوگل]بدهی ملی پنجاه و پنج میلیارد دلار است

4. The national debt is an albatross around the president's neck.
[ترجمه ترگمان]بدهی ملی an اطراف گردن رئیس جمهور است
[ترجمه گوگل]بدهی ملی آلتاتروز در اطراف گردن رئیس جمهور است

5. The country has a national debt of 80 % of GNP.
[ترجمه ترگمان]این کشور بدهی ملی ۸۰ درصد تولید ناخالص ملی را دارد
[ترجمه گوگل]این کشور دارای بدهی ملی 80 درصد از GNP است

6. The national debt stands at $000 million.
[ترجمه ترگمان]بدهی ملی بالغ بر ۲۰۰۰ میلیون دلار است
[ترجمه گوگل]بدهی ملی در حدود 000 میلیون دلار است

7. The national debt has mounted up, growing to $1 trillion since Clinton took office.
[ترجمه ترگمان]بدهی ملی افزایش یافت و از زمان احراز مقام کلینتون به ۱ تریلیون دلار رسید
[ترجمه گوگل]بدهی های ملی از زمان شروع کلینتون به 1 تریلیون دلار افزایش یافته است

8. The result was the ballooning national debt.
[ترجمه ترگمان]نتیجه، the بدهی ملی بود
[ترجمه گوگل]نتیجه این بود که بدهی ملی بالونینگ شد

9. The recession has deepened, the huge national debt has increased, the people's lot worsened.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی افزایش یافته است، بدهی های عظیم ملی افزایش یافته است، مردم بدتر شده اند
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی عمیق تر شده است، بدهی های بزرگ ملی افزایش یافته است، مردم خیلی بدتر شده اند

10. And a national debt that took 200 years to reach a trillion bucks, tripled in two presidential terms.
[ترجمه ترگمان]و یک بدهی ملی که ۲۰۰ سال طول کشید تا به یک تریلیون دلار برسد، در دو دوره ریاست جمهوری سه برابر شد
[ترجمه گوگل]و یک بدهی ملی که 200 سال طول کشید تا به تریلیون دلار برسد، در دو دورۀ ریاست جمهوری سه برابر شده است

11. No receipt from the national debt office, no salary.
[ترجمه ترگمان]هیچ رسید از سوی اداره بدهی ملی، بدون حقوق
[ترجمه گوگل]هیچ رسید از اداره بدهی ملی، هیچ حقوق و دستمزد

12. Joseph Harker To whom do we owe the national debt?
[ترجمه ترگمان]جوزف Harker برای چه کسی بدهی ملی را بدهکار است؟
[ترجمه گوگل]جوزف هارکر برای ما بدهی ملی بدهی داریم؟

13. Since the recovery of national debt in 198 it has been playing an important role in fund raise, fiscal balance, national important construction and all kinds of reformations .
[ترجمه ترگمان]از زمان بازیابی بدهی ملی در ۱۹۸ کشور، این کشور نقش مهمی در افزایش بودجه، تعادل مالی، ساخت ملی و همه انواع of ایفا کرده است
[ترجمه گوگل]از زمان بازپرداخت بدهی های ملی در سال 1983، نقش مهمی در افزایش جمع آوری مالی، تعادل مالی، ساختار مهم ملی و انواع اصلاحات داشته است

14. Without a developed national debt market, the central bank cannot utilize open market operation to adjust monetary supply efficiently and the fiscal policy also cannot be implemented successfully .
[ترجمه ترگمان]بدون یک بازار بدهی ملی توسعه یافته، بانک مرکزی نمی تواند از عملیات بازار آزاد برای تنظیم موثر تامین مالی استفاده کند و سیاست مالی نیز نمی تواند با موفقیت اجرا شود
[ترجمه گوگل]بدون بازار بدهی های توسعه یافته، بانک مرکزی نمی تواند از عملکرد بازار باز استفاده کند تا پول را به صورت موثر تنظیم کند و سیاست مالی نیز نمی تواند با موفقیت اجرا شود

15. The government taxed fuel highly in order to finance the national debt.
[ترجمه ترگمان]دولت به شدت سوخت مورد نیاز برای تامین مالی بدهی ملی را مورد مالیات قرار داد
[ترجمه گوگل]دولت به منظور تامین مالی بدهی های ملی، مالیات زیادی را پرداخت کرد


کلمات دیگر: