کلمه جو
صفحه اصلی

pack off

انگلیسی به فارسی

فرستادن، گسیل کردن


انگلیسی به انگلیسی

• launch, send away

مترادف و متضاد

Send away with belongings


جملات نمونه

1. He packed off his wife and children to stay in a caravan in Wales.
[ترجمه ترگمان]او همسر و فرزندانش را جمع کرد تا در یک کاروان در ولز بمانند
[ترجمه گوگل]او همسر و فرزندانش را در یک کاروان در ولز ماندگار کرد

2. Two-thirds of candidates fail at this first hurdle and are packed off home.
[ترجمه ترگمان]دو سوم از نامزدها در اولین مانع شکست می خورند و به خانه باز می گردند
[ترجمه گوگل]دو سوم از نامزدها در این اولین موانع شکست می گیرند و از خانه خارج می شوند

3. In the summer the kids were packed off to stay with their grandparents.
[ترجمه ترگمان]در تابستان بچه ها جمع شده بودند تا با پدربزرگ و مادربزرگ خود بمانند
[ترجمه گوگل]در تابستان بچه ها بسته بندی شده بودند را به ماندن با پدربزرگ و مادربزرگ خود

4. He suggested that these goods be packed off at once in a special train.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که این کالاها بلافاصله در یک قطار مخصوص جمع شوند
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که این کالاها را یکبار در یک قطار مخصوص بسته بندی کنند

5. We were packed off to stay in the country.
[ترجمه ترگمان]ما بسته بندی کردیم که تو کشور بمونیم
[ترجمه گوگل]ما برای اقامت در کشور بسته بندی شدیم

6. The girl was packed off to school after a hurried breakfast.
[ترجمه ترگمان]ان دختر پس از صبحانه شتا بزده به مدرسه رفت
[ترجمه گوگل]پس از یک صبحانه عجله، دختر به مدرسه بسته شد

7. He packed off his servant.
[ترجمه ترگمان]نوکر خود را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او خدمتکار خود را بسته بندی کرد

8. Through the ice pack off Murmansk.
[ترجمه ترگمان]از داخل کیسه یخ زده بیرون
[ترجمه گوگل]از طریق یخ بسته Murmansk

9. Boys like that shouldn't be packed off to horror films all on their own.
[ترجمه ترگمان]پسرها دوست دارند فیلم های ترسناک همه خودشان را جمع و جور کنند
[ترجمه گوگل]پسران مانند این نباید به فیلم های ترسناک بسته بندی شوند

10. She looked after some children in their last year before they were packed off to boarding school.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به مدرسه شبانه روزی بروند، او به چند بچه نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او در سال گذشته قبل از اینکه به مدرسه شبانه روزی بسته بندی شود، پس از چند سال درگذشت

11. Forced to work long hours, they pack off to child - minders or nannies, grandmothers or - door neighbors.
[ترجمه ترگمان]آن ها که مجبور به کار در ساعت های طولانی هستند، به نگهبانان بچه، minders، پرستار بچه، مادربزرگ ها و همسایگان، گله می کنند
[ترجمه گوگل]مجبور به انجام ساعت های طولانی، آنها را به فرزندان یا نوادگان، مادربزرگ و یا همسایگان درب می اندازند

12. What did they pack off late last night for?
[ترجمه ترگمان]دیشب دیر کردن چی کار کردن؟
[ترجمه گوگل]آنها برای شب اواخر شب چه کردند؟

13. He slipped the pack off and lowered it gently down between two boulders by the stream bed.
[ترجمه ترگمان]او دسته دسته را برداشت و آهسته بین دو تخته سنگ که کنار رودخانه قرار داشت، پایین آورد
[ترجمه گوگل]او بسته را تکان داد و آن را به آرامی پایین بین دو تخته سنگ را با بستر جریان کاهش داد

14. He missed, and she was running, slowing only to snatch her fanny pack off the table by the front door.
[ترجمه ترگمان]دلش برای او تنگ شده بود و به سرعت می دوید، فقط برای اینکه کوله پشتی اش را از کنار در جلو ببرد، سرعتش را کم کرده بود
[ترجمه گوگل]او از دست رفته بود، و او در حال اجرا بود، تنها به دام افتادن بسته آشپزخانه خود را از روی میز جلو درب

پیشنهاد کاربران

روانه کردن، راندن
دور فرستادن کسی

باشتاب فرستادن، با شتاب رفتن عزیمت کردن


کلمات دیگر: