کلمه جو
صفحه اصلی

quarterfinal


(مسابقات ورزشی) دوره ی یک چهارم نهایی، دوره ی چارک، دوره یک چهارم نهایی در مسابقات حذفی

انگلیسی به فارسی

دوره یک چهارم نهایی در مسابقات حذفی


یک چهارم نهایی، دوره یک چهارم نهایی در مسابقات حذفی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or designating the round of competitive matches preceding the semifinals of a sports tournament.
اسم ( noun )
مشتقات: quarterfinalist (n.)
• : تعریف: a quarterfinal round or match.

• third-to-last round in a competition
of the quarterfinal round, pertaining to the third-to-last round in a competition
a quarter-final is one of the four matches in a competition which decides which four players or teams will compete in the semi-final.

جملات نمونه

1. Lopez breezed into the quarter-finals of the tournament.
[ترجمه ترگمان]لوپز به سرعت به مرحله یک چهارم نهایی این مسابقات صعود کرد
[ترجمه گوگل]لوپز به مرحله نیمه نهایی مسابقات رسیده است

2. He recovered from a 4-deficit to reach the quarter-finals.
[ترجمه ترگمان]او از یک چهارم کسری برای رسیدن به یک چهارم نهایی بهبود یافت
[ترجمه گوگل]او برای رسیدن به فینال سه ماهه از 4 ناکافی بازیافت کرد

3. Turner's opponent in the quarter-finals of the darts is the No. 1 seed.
[ترجمه ترگمان]حریف ترنر در مرحله یک چهارم نهایی، دانه شماره ۱ است
[ترجمه گوگل]حریف ترنر در فینال رقابت های دارت شماره 1 است

4. She picked up an injury during the quarterfinal.
[ترجمه ترگمان]او در طی یک چهارم نهایی یک آسیب را برداشت
[ترجمه گوگل]او در فینال فصل به مصدومیت رسید

5. The very least I'm looking for at Wimbledon is to reach the quarter-finals.
[ترجمه ترگمان]حداقل من به دنبال مسابقات یک چهارم نهایی ویمبلدون هستم
[ترجمه گوگل]حداقل من برای ویمبلدون به دنبال رسیدن به فینال است

6. For all my experience, I blew a fuse in the quarter-final and could have been sent off.
[ترجمه ترگمان]برای همه my، من یک فیوز در یک چهارم نهایی را منفجر کردم و می توانستم آن را فرستاده باشم
[ترجمه گوگل]برای تمام تجربه های من، فیوز را در فینال سه ماهه منفجر کردم و می توانستم خارج شود

7. Henri Leconte has been knocked out in the quarter-finals of the Geneva Open.
[ترجمه ترگمان]هنری Leconte در مرحله یک چهارم نهایی مسابقات آزاد ژنو شکست خورد
[ترجمه گوگل]هنری لکونت در آخر فصل چهارم نهایی ژنو افتتاح شد

8. The sides must battle again for a quarter-final place on December
[ترجمه ترگمان]طرفین باید دوباره برای یک چهارم نهایی در ماه دسامبر مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]در ماه دسامبر، دو طرف باید برای یک چهارم نهایی مسابقات قهرمان شوند

9. Jones has not been included in the quarter-final line-up.
[ترجمه ترگمان]جونز در خط یک چهارم نهایی گنجانده نشده است
[ترجمه گوگل]جونز در ترکیب نهایی سه ماهه نهایی نشده است

10. Croft's comeback hit the skids yesterday when she lost in the quarter-finals.
[ترجمه ترگمان]بازگشت کرافت به the دیروز در مرحله یک چهارم نهایی شکست خورد
[ترجمه گوگل]بازنگری کرافت در روزهای گذشته در رقابت های مقدماتی جام حذفی به اسکای منجر شد

11. Japan lies third in the quarter-final.
[ترجمه ترگمان]ژاپن در مرحله یک چهارم نهایی قرار دارد
[ترجمه گوگل]ژاپن سومین فصل در فینال است

12. He now faces a fight to the death to reach the quarter-finals.
[ترجمه ترگمان]او اکنون با مبارزه با مرگ روبرو است تا به مرحله یک چهارم نهایی برسد
[ترجمه گوگل]او اکنون برای مبارزه با مرگ برای رسیدن به نیمه نهایی مسابقه دارد

13. In Pottz's quarter-final, Tom Carroll had yet another interference call against him.
[ترجمه ترگمان]در سال Pottz، تام کارول هنوز یک تماس دیگر با او داشتند
[ترجمه گوگل]تام کرول در فینال سه ماهه پوتز، یک تداخل دیگر با او داشت

14. Optional dives are performed in the quarterfinal, followed by required dives in the semifinal and optionals again in the final.
[ترجمه ترگمان]غواصی اختیاری در مرحله یک چهارم نهایی انجام می شود و پس از آن در نیمه نهایی به غواصی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]غواصی های اختیاری در مرحله نیمه نهایی انجام می شود و در نهایت مجددا مورد نیاز در نیمه نهایی و اختیارات قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

یک چهارم نهایی
دور یک چهارم نهایی


کلمات دیگر: