کلمه جو
صفحه اصلی

objectify


عینیت دادن، به حالت عینی در آوردن، برونی کردن، خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن، بنظر اوردن، بصورت مادی و خارجی مجسم کردن

انگلیسی به فارسی

خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن، بنظر آوردن، بصورت مادی و خارجی مجسم کردن


objectify، بنظر اوردن، خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن، بصورت مادی و خارجی مجسم کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: objectifies, objectifying, objectified
مشتقات: objectification (n.)
• : تعریف: to present or regard as an object, esp. of the physical senses; cause to be external or objective.
متضاد: slant

• present or regard as an object; make objective

جملات نمونه

1. Only those groups, possessing objectified consciousness, can be said to anchor their thoughts and perceptions by social representations.
[ترجمه ترگمان]تنها آن گروه ها، که خودآگاه عینیت یافته بودند، می توان گفت که افکار و برداشت های خود را از طریق نمایش های اجتماعی حفظ کنند
[ترجمه گوگل]می توان گفت که تنها گروه هایی که دارای آگاهی عینی هستند، می توانند به تفکیک و ادراکات خود از طریق نمایندگان اجتماعی لنگر اندازند

2. In the courtly love tradition, the woman was put on a pedestal - objectified.
[ترجمه ترگمان]در سنت عشقی درباری، این زن بر پایه مجسمه ای تکیه زده بود
[ترجمه گوگل]در سنت عشق عجیب و غریب، زن بر روی پایه گذاشته شد - عینی شده است

3. Ishmael the character is an objectified self, a projection of the self image and frame of mind of the narrator hero.
[ترجمه ترگمان]اسماعیل، شخصیت یک خود عینیت یافته، تجسم تصویر خود و قالب ذهن قهرمان راوی است
[ترجمه گوگل]اسماعیل شخصیت، یک عینیت عینی است، تصویری از خود تصویر و فریم ذهن قهرمان راوی

4. For example, an excellent programmer of our acquaintance, Anand Pillai, has proposed a path to Gnosis Utilities' subpackage gnosis. xml. objectify that does exactly this.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، an پیلای یک برنامه نویس عالی با دوست ما به نام آناند یک مسیر را برای gnosis Utilities پیشنهاد کرده است XML objectify که دقیقا همین کار را می کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک برنامه نویس عالی از آشنایی ما، آناند پیلای، مسیری را برای Gnosis subpackage Gnosis Utilities ارائه کرده است xml عینیتی که دقیقا این را انجام می دهد

5. Objectify also permits relationships and exposes a query interface that supports the GAE notions of filtering and sorting.
[ترجمه ترگمان]objectify همچنین به روابط اجازه می دهد و یک رابط پرس و جو را در معرض دید قرار می دهد که ایده gae فیلترینگ و مرتب سازی را پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]Objectify همچنین روابط را مجاز می کند و یک رابط پرس و جو را فراهم می کند که مفاهیم GAE را از فیلتر کردن و مرتب سازی پشتیبانی می کند

6. On the whole, the Objectify API makes domain modeling for GAE easier and more intuitive, which is a boost to developer productivity.
[ترجمه ترگمان]در کل API objectify مدل سازی دامنه را برای gae راحت تر و more می سازد، که این یک افزایش بهره وری توسعه دهنده است
[ترجمه گوگل]در کل، Objectify API مدل سازی دامنه برای GAE را آسان تر و بصری تر می کند، که یک افزایش به کارایی توسعه دهندگان است

7. Many bosses objectify their employees, forgetting they are important to the company.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مدیران کارکنان خود را اخراج می کنند و فراموش می کنند که برای شرکت مهم هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارفرمایان کارکنان خود را آشکار می کنند، فراموش می کنند که آنها برای شرکت مهم هستند

8. Objectify is our primary interface into the API and is exposed through the ofy method.
[ترجمه ترگمان]objectify واسط اصلی ما در API است و از طریق روش ofy در معرض دید قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]Objectify رابط اصلی ما به API است و از طریق روش در دسترس قرار می گیرد

9. The node objects in gnosis. xml. objectify trees are, by design, quite dumb.
[ترجمه ترگمان]گره های نود در gnosis XML درختان objectify، با طراحی، کاملا لال هستند
[ترجمه گوگل]گره در gnosis اشیاء است xml درختان اشیاء، با طراحی، کاملا گنگ هستند

10. Objectify also provides a find method, which instead returns null.
[ترجمه ترگمان]همچنین objectify یک روش پیدا کردن را ارایه می دهد که به جای آن صفر می شود
[ترجمه گوگل]Objectify همچنین یک روش پیدا کردن را فراهم می کند که به جای null برگشت می دهد

11. Objectify doesn't auto-load domain classes — which means it doesn't scan your classpath for entities.
[ترجمه ترگمان]objectify کلاس های حوزه بار انجام نمی دهد - که به این معنی است که classpath را برای موجودیت های خارجی اسکن نمی کند
[ترجمه گوگل]Objectify کلاس بارگذاری خودکار را بارگزاری نمی کند - بدین معنی که مسیر کلاس شما برای اشخاص را اسکن نمی کند

12. Furthermore, gnosis. xml. objectify operates in a reverse direction: Given an arbitrary XML document, you can generate a Python-like object (with a slight loss of information about the original XML).
[ترجمه ترگمان]به علاوه، gnosis XML objectify در جهت معکوس عمل می کند: با در نظر گرفتن یک سند XML دل خواه، شما می توانید یک شی پیتون را ایجاد کنید (با از دست دادن کمی اطلاعات در مورد XML اصلی)
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، gnosis xml objectify در یک جهت معکوس عمل می کند: با توجه به یک سند دلخواه XML، شما می توانید یک شیء شبیه به پایتون (با کم شدن اطلاعاتی در مورد XML اولیه) ایجاد کنید

13. Object models such as lxml's objectify or Amara might be more natural for Python developers when speed is not a consideration.
[ترجمه ترگمان]مدل های شی مانند lxml یا Amara ممکن است برای توسعه دهندگان پایتون در زمانی که سرعت یک مورد محسوب نمی شود، طبیعی تر باشد
[ترجمه گوگل]مدلهای Object مانند Object یا Amara lxml ممکن است برای توسعه دهندگان Python طبیعی تر باشند، در حالی که سرعت در نظر گرفته نمی شود

14. To address this, I have added a subpackage, gnosis. xml. objectify. utils (see Resources), to the Gnosis Utilities package to illustrate several of the most-requested XML-oriented usages.
[ترجمه ترگمان]برای پرداختن به این موضوع، من یک subpackage به نام gnosis اضافه کرده ام XML objectify utils (منابع را ببینید)، به بسته مصرفی gnosis برای نشان دادن چندین مورد از کاربردهای requested XML استفاده می کند
[ترجمه گوگل]برای این کار، یک subpackage اضافه کردم، gnosis xml objectify Utils (به منابع مراجعه کنید)، به بسته Gnosis Utilities برای نشان دادن چندین کاربردهای XML-oriented متداول مورد استفاده قرار می گیرد

15. You should objectify your work so that the staff would know what they should do.
[ترجمه ترگمان]شما باید کار خود را با دقت انجام دهید تا کارکنان بدانند که آن ها چه کار باید بکنند
[ترجمه گوگل]شما باید کار خود را باطل کنید تا کارکنان بدانند چه باید بکنند

پیشنهاد کاربران

به نظر می رسد

شی انگاریدن

عینیت دادن

تنزل شان به یک شی

به صورت بی طرفانه کردن

به چشم کالا ( شی ) دیدن

کالا شدن

قضاوت کردن

کالا انگاری


کلمات دیگر: