کلمه جو
صفحه اصلی

obscuration


تاریک سازی، تار سازی، تیره سازی، مبهم سازی

انگلیسی به فارسی

تاریک سازی، تار سازی، تیره سازی، مبهمسازی


مسدود شدن


انگلیسی به انگلیسی

• state of being obscure; darkening, dimming; befogging, making vague; lack of brightness, lack of clarity

جملات نمونه

1. In many cases, owning to obscuration by the dust, the properties of the central star are uncertain or impossible to determine.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، داشتن خاک توسط گرد و غبار، ویژگی های ستاره مرکزی مشخص یا غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد، داشتن ذره ای از گرد و غبار، خواص ستاره مرکزی نامشخص یا غیرممکن است

2. We can't deny that superstition, poverty, obscuration, graness all exist in middle ages, but can we absolutely deny the culture heritages during that time?
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم انکار کنیم که خرافات، فقر، obscuration، graness همگی در قرون وسطی وجود دارند، اما آیا ما می توانیم کاملا فرهنگ culture را در طول آن زمان انکار کنیم؟
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم انکار کند که این خرافات، فقر، مسمومیت، وحشی همه در میان قرون وسطا وجود داشته باشد، اما آیا می توانیم در آن زمان، قاعده فرهنگ را انکار کنیم؟

3. Long poem Obscuration, my whole life's theme was selected in the the opening issue of Culture and Moral.
[ترجمه ترگمان]شعر طولانی \"obscuration\"، تمام زندگی من در مساله باز کردن فرهنگ و اصول اخلاقی انتخاب شد
[ترجمه گوگل]منشا شعر طولانی، موضوع کل زندگی من در شماره برگزاری نشست فرهنگ و اخلاق انتخاب شد

4. The obscuration Jamming of high PRF pulses based on jointly controlled in the domains of time, space and frequency is presented in this paper.
[ترجمه ترگمان]The obscuration از پالس های بلند PRF بر پایه کنترل مشترک در حوزه زمان، فضا و فرکانس در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه گوگل]مسدود شدن مسدود کردن پالس های PRF بالا بر اساس کنترل مشترک در حوزه های زمان، فضا و فرکانس در این مقاله ارائه شده است

5. In order to reduce the obscuration, conical baffle of secondary mirror is ameliorated into a shutter one.
[ترجمه ترگمان]برای کاهش the، دیواره مخروطی از آینه راهنمایی به یک پنجره شاتر تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]به منظور کاهش مادون قرمز، مخروطی مخروطی از آینه ثانویه به یک شاتر تبدیل می شود

6. The original meaning of enlightenment is to explore obscuration, to eliminate absurdity, and to discovery truth.
[ترجمه ترگمان]مفهوم اصلی روشن گری کشف obscuration، حذف پوچی و کشف حقیقت است
[ترجمه گوگل]معنای اصلی روشنگری این است که کشف زلزله، رفع پوچی و کشف حقیقت را بیاموزد

7. Smoke obscuration test is applied to measure and assess the potential hazard due to the obscuration of smoke.
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری و ارزیابی خطر بالقوه ناشی از دود سیگار، از آزمون obscuration استفاده می شود
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری و ارزیابی خطر بالقوه ناشی از مسمومیت دود استفاده از آزمون دگرشکی دود استفاده می شود

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

9. Deal with the causes of obscuration, not with the sun.
[ترجمه ترگمان]با دلایل of مقابله کنید، نه با خورشید
[ترجمه گوگل]با علل مسمومیت مواجه شوید، نه با خورشید

10. Then forth into the North proceed by obscuration.
[ترجمه ترگمان]سپس به سوی شمال به راه افتاد
[ترجمه گوگل]سپس به شمال به وسیله مسواک زدن ادامه دهید

11. Figure 3: The measurement principle for light obscuration.
[ترجمه ترگمان]شکل ۳: اصل اندازه گیری برای obscuration نور
[ترجمه گوگل]شکل 3: اصل اندازه گیری برای اشباع نور

12. Urban environments imply low air quality very high levels of light pollution, and serious obscuration of the sky by tall buildings.
[ترجمه ترگمان]محیط های شهری به کیفیت پایین هوا در سطح بسیار بالایی از آلودگی نور و obscuration جدی در آسمان با ساختمان های بلند اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]محیط شهری به این معنی است که کیفیت هوا کم است و آلودگی نور بسیار زیاد است

13. This add-on for Knoll Light Factory ( in After Effects includes fantastic features like Edge flare-ups, color linking, Z-depth intensity, and full 3D obscuration.
[ترجمه ترگمان]این کار بر روی کارخانه اشعه ایکس (در After Effects شامل ویژگی هایی چون flare لبه، ارتباط رنگی، شدت عمق Z و کامل ۳ D است
[ترجمه گوگل]این افزودنی برای کارخانه نولل نور (در After Effects شامل ویژگی های فوق العاده مانند افراطی های Edge، اتصال رنگ، شدت عمق Z و اشباع کامل 3D است

14. Signature control can be accomplished with a variety of methods such as obscuration, surface appliques, shape tailoring, active cooling and integrated designs.
[ترجمه ترگمان]کنترل امضا را می توان با انواع مختلفی از روش ها مثل obscuration، appliques سطح، شکل خیاطی، خنک سازی فعال و طراحی های یکپارچه انجام داد
[ترجمه گوگل]کنترل امضا را می توان با روش های مختلفی از قبیل مسواک زدن، applique های سطح، خیاطی شکل، خنک کننده فعال و طرح های یکپارچه انجام داد

15. Perhaps the light cannot illuminate you, but makes you to be more obscuration.
[ترجمه ترگمان]شاید نور نمی تواند شما را روشن کند، اما شما را وادار می سازد که more باشید
[ترجمه گوگل]شاید نور نتواند شما را روشن کند، اما باعث می شود که شما بیشتر لکه دار شود

پیشنهاد کاربران

obscuration ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: پنهان‏ساز 2
تعریف: ← پدیدۀ پنهان‏ساز


کلمات دیگر: