1. a hairline crack of the bone
ترک موی مانند (بسیار باریک) استخوان
2. his hairline is receding
پیشانی او بلندشده است (موی پیشانی او در حال عقب نشینی است).
3. a receding hairline
خط مو (در پیشانی) که در حال پسروی است
4. Joanne had a small dark birthmark near her hairline.
[ترجمه ترگمان]جوان خال سیاه کوچکی نزدیک موی سرش داشت
[ترجمه گوگل]جوآن علامت تاریکی کوچک در نزدیکی خط موی خود داشت
5. He suffered a hairline fracture of the right index finger.
[ترجمه ترگمان]او از شکستگی مو در سمت راست انگشت اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او دچار شکستگی موی انگشت اشاره راست بود
6. He had put on weight, and his hairline was beginning to recede.
[ترجمه ترگمان]وزن کم کرده بود و موی سرش کم کم داشت از بین می رفت
[ترجمه گوگل]او وزن داشت و خط موی او شروع به عقب افتاد
7. He was in his mid-forties, with a receding hairline .
[ترجمه ترگمان]او در اواسط چهل و چند سالگی بود، با موهایی که به عقب رفته بود
[ترجمه گوگل]او در اواسط دهه 40 بود، با یک خط موی عقب مانده
8. But doctors did not spot the hairline fracture until a routine check on the plates after she left.
[ترجمه ترگمان]اما دکترها وقتی بعد از رفتن او روی بشقاب ها را بررسی نمی کردند، شکستگی را تشخیص نمی دادند
[ترجمه گوگل]اما پزشکان شستشوی موی موقت را تا زمانی که به طور منظم در صفحات پس از خروج از چشمان او مشاهده نکردند، مشخص نکردند
9. He has a fuzzy beard and a receding hairline.
[ترجمه ترگمان]او ریش فازی و موهای عقب دار دارد
[ترجمه گوگل]او ریش فازی و خط موی زودگذر دارد
10. I was worried about a hairline fracture, but luckily it was just a bad lump.
[ترجمه ترگمان]من نگران یه شکستگی کوچیک بودم ولی خوشبختانه یه برآمدگی بد بود
[ترجمه گوگل]من در مورد شکستگی موی نگران بودم، اما خوشبختانه این فقط یک توده بد بود
11. By the artistic team at Zoo Ultra short hairline contrasts with thick natural waves.
[ترجمه ترگمان]در مقابل تیم هنری در باغ وحش (Zoo)، خط موی خیلی کوتاه با امواج طبیعی ضخیم تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]تیم هنری Zoo Ultra موی سر کوتاهی نسبت به امواج ضخیم طبیعی دارد
12. She had a hairline fracture in her leg.
[ترجمه ترگمان]اون یه شکستگی کوچیک تو پاش داشت
[ترجمه گوگل]شکستگی موی او در پای او بود
13. Dorothea flushed from neck to hairline and, bending her head, took a sip from her tea-cup.
[ترجمه ترگمان]دور تا از شرم سرخ شد و سرش را خم کرد و جرعه ای از فنجان چایش نوشید
[ترجمه گوگل]Dorothea از گردن به خط مویی سرازیر شد و سرش را خم کرد و از چای فنجانش گزید
14. Ignore the receding hairline and funny glasses.
[ترجمه ترگمان]نادیده گرفتن موی سر و پیشانی و عینک عجیب و غریب
[ترجمه گوگل]چشم های ریزش مو و عینک های خنده دار را نادیده بگیرید
15. The hairline was receding, the eyes were tired.
[ترجمه ترگمان]مو طلایی داشت دور می شد، چشم هایش خسته بودند
[ترجمه گوگل]خط موی به عقب رفته بود، چشم خسته بود
16. You may have heard the term hair line hairline fracture.
[ترجمه ترگمان]ممکن است صدای شکستگی مو را شنیده باشید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است خط موی سر خط موی سر را شنیده باشید
17. She blushed to her hair line and her humiliation was complete.
[ترجمه ترگمان]به بیت تا مرز موهایش سرخ شد و تحقیر او کامل شد
[ترجمه گوگل]او به خط موهایش زل زده بود و تحقیرش کامل بود
18. I fired once and the bullet entered her temple at her hair line.
[ترجمه ترگمان]من یه بار شلیک کردم و گلوله وارد معبد موهاش شد
[ترجمه گوگل]من یکبار شلیک کردم و گلوله در معبد او در خط موش وارد شد
19. He was about fifty, with strands of fair hair covering a receding hair line.
[ترجمه ترگمان]حدود پنجاه سال داشت، با رشته های تار موی بور که موهای دور دور خود را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]او حدود 50 سال داشت، با رشته های موی منحصر به فرد که یک خط مو را از بین می برد
20. Suffering from excessive internal heat, he got red spots around his hair line.
[ترجمه ترگمان]او از گرمای درونی بیش از حد رنج می برد، نقطه های قرمز در اطراف خط موهای او داشت
[ترجمه گوگل]او از گرما بیش از حد داخلی رنج می برد، نقاط قرمز در اطراف خط موش داشت
21. His helmet was off and his forehead was bleeding below the hair line.
[ترجمه ترگمان]کلاه ایمنی سرش خاموش بود و پیشانیش زیر خط مو خون بود
[ترجمه گوگل]کلاه او خاموش شد و پیشانی او زیر خط موی خون بود
22. Real sinus trouble: cover upper chest and forehead to hair line.
[ترجمه ترگمان]ناراحتی های سینوسی: سینه و پیشانی بالا را با خط مو بپوشانید
[ترجمه گوگل]مشکل سینوسی واقعی: پوشش سینه بالا و پیشانی به خط مو