1. lawyer's jargon
زبان حرفه ای وکلای دادگستری،اصطلاحاتی که وکلا به کار می برند
2. i did not understand her scientific jargon
زبان تخصصی علمی او را نفهمیدم.
3. He always speaks in obscure legal jargon.
[ترجمه ترگمان]همیشه با اصطلاحات حقوقی نامفهوم حرف می زند
[ترجمه گوگل]او همیشه در واژگان مبهم قانونی صحبت می کند
4. Can you help me translate this legal jargon into plain English?
[ترجمه ترگمان]می توانید به من کمک کنید که این اصطلاحات حقوقی را به انگلیسی ساده ترجمه کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من کمک کنید که این اصطلاح حقوقی را به زبان انگلیسی ساده ترجمه کنم؟
5. The jargon in his talk was opaque to me.
[ترجمه ترگمان]حرف های نامفهوم او مات و مبهوت شده بود
[ترجمه گوگل]اصطلاحات در بحث او به من مبهم بود
6. She uses so much jargon I can never understand her explanations.
[ترجمه ترگمان]او خیلی از اصطلاحات حرفه ای استفاده می کند که من هرگز نمی توانم توضیحات او را درک کنم
[ترجمه گوگل]او از اصطلاحات بسیار استفاده می کند و من هرگز نمی توانم توضیحات او را درک کنم
7. The offer was couched in legal jargon.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد در اصطلاحات فنی نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد در اصطلاح حقوقی قرار گرفت
8. We had to wade through pages of legal jargon before we could sign the contract.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بتوانیم قرارداد را امضا کنیم باید از میان صفحات اصطلاحات حقوقی عبور کنیم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتوانیم قرارداد را امضا کنیم، مجبور شدیم از صفحات قانونی استفاده کنیم
9. Can someone translate this legal jargon into plain English for me?
[ترجمه ترگمان]آیا کسی می تواند این اصطلاحات حقوقی را برای من ترجمه کند؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم این اصطلاح حقوقی را به زبان انگلیسی ساده برای من ترجمه کنم؟
10. This article's so full of jargon it's just double Dutch to me.
[ترجمه ترگمان]این مقاله پر از اصطلاحات عامیانه است که فقط به زبان هلندی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این مقاله چنان پر از اصطلاحات است که فقط دو برابر هلندی است
11. A lot of the jargon they use is unintelligible to outsiders.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اصطلاحات حرفه ای که آن ها استفاده می کنند برای خارجی ها نامفهوم است
[ترجمه گوگل]بسیاری از اصطلاحات استفاده شده از آنها غیر قابل درک است
12. Their jargon is impenetrable to an outsider.
[ترجمه ترگمان]jargon برای یک غریبه نفوذناپذیر است
[ترجمه گوگل]اصطلاح آنها به یک بیگانه غیر قابل نفوذ است
13. Try to avoid using too much technical jargon.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید از استفاده از اصطلاحات فنی زیادی اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید از استفاده از اصطلاحات فنی بیش از حد اجتناب کنید
14. The manual is full of the jargon and slang of self-improvement courses.
[ترجمه ترگمان]مقررات پر از اصطلاحات jargon و آرگو است
[ترجمه گوگل]این کتابچه پر از اصطلاحات و اصطلاحات دوره های خودآموزی است
15. APEC seems be drowning in an ocean of jargon.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد APEC در اقیانوسی از اصطلاحات انگلیسی غرق میشه
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد APEC در اقیانوس قاعده جورجان غرق می شود