1. a spring wardrobe
پوشاک بهاره
2. after the fire, she had to buy a new wardrobe
پس از آتش سوزی مجبور شد رخت و لباس تازه بخرد.
3. Her wardrobe consists primarily of huge cashmere sweaters and tiny Italian sandals.
[ترجمه ترگمان]لباس او در درجه اول از شال کشمیر بسیار بزرگ و صندل های نرم ایتالیایی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]کمد لباس او عمدتا از ژاکت های قیشر بزرگ و صندل های کوچک ایتالیایی تشکیل شده است
4. The wardrobe was too heavy for me to move on my own.
[ترجمه اسماعیلپور] کمد لباس سنگین تر از آن بود که من بتنهایی بتوانم آنرا جابجا کنم.
[ترجمه ترگمان]کمد لباس برای من خیلی سنگین بود که به تنهایی حرکت کنم
[ترجمه گوگل]کمد لباس خیلی سنگین بود تا من به خودم حرکت کنم
5. She stuffed her clothes in the wardrobe.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را در گنجه گذاشت
[ترجمه گوگل]او لباس های خود را در کمد لباس پر کرد
6. The wardrobe is in the way.
[ترجمه ترگمان]گنجه راه است
[ترجمه گوگل]کمد لباس در راه است
7. Can you hang these in the wardrobe, please?
[ترجمه شیوا] آیا شما میتوانید اینها را در کمد آویزان کنید لطفا؟
[ترجمه ترگمان]میشه اینا رو بذاری تو کمد، لطفا؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این را در کمد لباس بپوشید، لطفا؟
8. Sally rifled through her wardrobe looking for a dress.
[ترجمه ترگمان]سلی از کمد لباس هایش بیرون آمد و دنبال یک پیراهن گشت
[ترجمه گوگل]سلی از کمد لباسش به دنبال لباس میگردد
9. The wardrobe is made of chipboard with a pine veneer.
[ترجمه ترگمان]گنجه از chipboard ساخته شده با روکش چوب کاج ساخته شده است
[ترجمه گوگل]کمد ساخته شده از چوب پنبه ای با روکش کاج است
10. She hung the dress up in the wardrobe.
[ترجمه ترگمان]لباس را در کمد اویزان کرد
[ترجمه گوگل]او لباس را در کمد لباس گذاشت
11. Jeans are a staple part of everyone's wardrobe.
[ترجمه ترگمان]شلوارهای جین بخش مهمی از کمد لباس هر فرد هستند
[ترجمه گوگل]شلوار جین یک بخش اساسی از کمد لباس همه است
12. There are some spare hangers in the wardrobe if you want to hang your dress up.
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی لباست را بپوشی چند جا در کمد هست
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید لباس خود را ببندید، برخی از لباسی های یدکی در کمد لباس وجود دارد
13. He's really spiffed up his wardrobe since he started his new job.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که شغل جدیدش رو شروع کرده، واقعا داره لباسش رو مرتب می کنه
[ترجمه گوگل]او از زمانی که کار جدید خود را آغاز کرده است، واقعا کمد لباس او را تکان داد
14. The rail in her wardrobe was crammed full of dresses.
[ترجمه ترگمان]نرده کمد لباسش پر از لباس بود
[ترجمه گوگل]راه آهن در کمد لباسش پر از لباس بود
15. Scent your drawers and wardrobe with your favourite aromas.
[ترجمه ترگمان]لباس ها و کمد تو با aromas مورد علاقه - ت
[ترجمه گوگل]شانه ها و کمد خود را با رایحه های مورد علاقه خود بمالید