1. a scout camp
اردوی پیشاهنگی
2. to scout around for firewood
دنبال هیزم گشتن
3. robert is a football scout
روبرت مامور شناسایی و استخدام فوتبالیست ها است.
4. he sent a rider ahead to scout the area
سواری را جلو فرستاد تا آن ناحیه را دیده وری کند.
5. They stopped scout in the mountainous area.
[ترجمه ترگمان]آن ها از گشتن در این ناحیه کوهستانی متوقف شدند
[ترجمه گوگل]آنها ناگهان در منطقه کوهستانی متوقف شدند
6. Climbing the mountain fatigued the whole scout troop.
[ترجمه ترگمان]از کوه بالا رفتن همه افراد گروه را خسته کرد
[ترجمه گوگل]صعود به کوه خسته از کل نیروی پراکنده
7. A party was sent ahead to scout.
[ترجمه ترگمان] یه مهمونی رو برای دیده بانی فرستاده شدن
[ترجمه گوگل]حزب برای پیشبرد اهداف فرستاده شد
8. Manchester United's chief scout spotted him when he was playing for his school football team.
[ترجمه ترگمان]رئیس منچستر یونایتد وی را هنگامی که در حال بازی برای تیم فوتبال مدرسه اش بود، مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]سرمربی منچستریونایتد هنگامی که برای تیم مدرسه فوتبالش بازی کرد، متوجه او شد
9. American companies are keen to scout out business opportunities in Vietnam.
[ترجمه ترگمان]شرکت های آمریکایی مشتاق به دنبال کردن فرصت های تجاری در ویتنام هستند
[ترجمه گوگل]شرکت های آمریکایی علاقه مند به کسب فرصت های تجاری در ویتنام هستند
10. I had a quick scout around the house to check everything was okay.
[ترجمه ترگمان]من یه مامور سریع اطراف خونه داشتم تا همه چیز رو کنترل کنم
[ترجمه گوگل]من یک سرباز سریع در اطراف خانه داشتم تا همه چیز را خوب ببینم
11. She used to scout when she was a child.
[ترجمه تهمینه دولت آبادی] وقتی کودک بود عادت داشت کنجکاوی و بررسی کند
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بود به اسکات عادت می کرد
[ترجمه گوگل]او هنگامی که کودک بود، مورد بازجویی قرار گرفت
12. He was spotted by a scout at the age of
[ترجمه ترگمان]اون در سن و سال یه پیشاهنگ بوده
[ترجمه گوگل]او در سن 25 سالگی توسط یک ناظر شناخته شد
13. We went ahead to scout out the lie of the land.
[ترجمه ترگمان]ما جلو رفتیم تا دروغ of رو پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای جلوگیری از دروغ از زمین رفتیم
14. The scout opposed his arm to the blow of the enemy soldier.
[ترجمه ترگمان]اسکات بازویش را با ضربه سرباز دشمن مخالفت کرد
[ترجمه گوگل]بازجو به بازوی خود به ضربه سرباز دشمن مخالفت کرد