کلمه جو
صفحه اصلی

joystick


(خودمانی) فرمان هواپیما

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) فرمان هواپیما


(کامپیوتر) دسته‌ی بازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) the control stick of an airplane, or any similar controlling device.

• lever used to control the movements of an airplane or other vehicle; lever by which certain actions are performed (computers)
the joystick is a lever in an aeroplane which the pilot uses in order to control the direction or height of the aeroplane.
a joystick is a lever attached to a computer, which you use to play certain types of computer games.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] دسته ی بازی ( ژوئیستیک ) ابزار ورودی به کامپیوتر که در زمان بازیهای کامپیوتری بسیار کار است . دسته ی بازی دارای یک دسته است که به جهات مختلفی اشاره می ند . از آنجا که کامپیوتر می تواند تشخیص دهد که دسته ی بازی به چه جهتی اشاره می کند . این ابزار را می توان برای کنترل حرکات اشیای نمایش داده شده بر روی صفحه کامپیوتر به کار برد . - دسته فرمان، سکان هدایت
[برق و الکترونیک] فرمان، دسته ی بازی کنترل جابجایی دو - محوری توسط اهرم یا توپ . برای قرار دادن یک وسیله یا باریکه ی الکترونی در موقعیت xy مناسب در حال حاضر به عنوان یک وسیله ی جانبی مشهور در بازیهای الکترونیکی مبتنی بر ریز پردازنده ها شناخته می شود .
[زمین شناسی] دسته فرمان،دستگاه تعیین موقعیت با حداقل دو درجه آزادی.
[ریاضیات] دسته ی فرمان

جملات نمونه

1. The puzzle supports mouse, joystick or keyboard and has four levels of difficulty, giving hours of fun for all ages.
[ترجمه ترگمان]این معما از موس، joystick و یا صفحه کلید پشتیبانی می کند و چهار سطح مشکل دارد و برای همه سنین یک ساعت سرگرم کننده است
[ترجمه گوگل]این پازل از ماوس، جوی استیک یا صفحه کلید پشتیبانی می کند و دارای چهار سطح دشواری است که ساعت ها سرگرم کننده برای تمام سنین می باشد

2. Waggle the joystick like mad to move the bird upwards, get off and work your way up to the ghost.
[ترجمه ترگمان]joystick را مثل دیوانه ها به سمت بالا هدایت می کند تا پرنده را به طرف بالا حرکت دهد، بلند شود و به طرف روح برود
[ترجمه گوگل]جی سیتی را مانند انگشتان خود بچرخانید تا پرنده را به سمت بالا حرکت دهید، بیرون بروید و راه خود را به روح برسانید

3. Keyboard, mouse and joystick are supported, but every now and then the planes seem to do their own thing!
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید، موس و joystick پشتیبانی می شوند، اما هر از گاهی به نظر می رسد که هواپیماها کار خود را انجام می دهند!
[ترجمه گوگل]صفحه کلید، ماوس و جوی استیک پشتیبانی می شوند، اما هر زمان که هواپیما به نظر می رسد، کار خود را انجام می دهد!

4. Trouble is, the joystick response and running speed makes Lucy's clapped out Fiat look positively lightning-paced!
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که واکنش joystick و سرعت دویدن باعث می شود که لوسی در فیات که به سرعت در حال قدم زدن است دست بزند
[ترجمه گوگل]مشکل این است، پاسخ جوی استیک و سرعت در حال اجرا باعث می شود لوسی با صدای رعد و برق خیره به نظر می رسد!

5. Keyboard or joystick are your choices of control.
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید یا joystick، انتخاب شما از کنترل است
[ترجمه گوگل]صفحه کلید یا جوی استیک انتخاب شما از کنترل است

6. Breath-taking flight simulation puts you at the joystick from biplane to helicopter.
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی پرواز برای پرواز، شما را در فرمان هواپیما از biplane به هلیکوپتر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]شبیه سازی پرواز نفوذ می کند شما را در جوی استیک از بیوپلا تا هلیکوپتر قرار می دهد

7. Release the fire button before the joystick and the angle increases to 70 degrees, which is great for crosses.
[ترجمه ترگمان]دکمه آتش را قبل از فرمان فرمان رها کنید و زاویه تا ۷۰ درجه افزایش می یابد، که برای صلیب بسیار عالی است
[ترجمه گوگل]دکمه آتش را قبل از جوی استیک باز کنید و زاویه را تا 70 درجه افزایش دهید، که برای صلیب ها عالی است

8. At the bottom is a thumb-operated, miniature joystick flanked by two buttons.
[ترجمه ترگمان]در پایین یک فرمان کوچک عمل می کند که توسط دو تکمه صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]در پایین یک جوی استیک مینیاتوری با انگشت شست با دو دکمه قرار دارد

9. Players manipulate characters on the screen using a joystick.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان با استفاده از فرمان هواپیما، خطوط روی صفحه را دستکاری می کنند
[ترجمه گوگل]بازیکنان با استفاده از یک جوی استیک شخصیت ها را روی صفحه نمایش می دهند

10. Players use a haptic device such as a joystick to control the game.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان از یک دستگاه لمسی مانند یک فرمان برای کنترل بازی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بازیکنان از یک دستگاه لمسی مانند یک جوی استیک برای کنترل بازی استفاده می کنند

11. Use your mobile keypad or joystick to control the cross hairs of your gun and press 5 / joystick to shoot down the enemy.
[ترجمه ترگمان]از صفحه کلید موبایل خود استفاده کنید و یا برای کنترل موهای متقابل توپ خود و فشار ۵ \/ joystick برای ضربه زدن به دشمن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از صفحه کلید تلفن همراه یا جوی استیک خود برای کنترل موهای متقاطع تفنگ خود استفاده کنید و 5 / جوی استیک را برای شلیک دشمن فشار دهید

12. Joystick with control keys and speed control system. Multi functional and comprehensive CMM operation unit.
[ترجمه ترگمان]joystick با سوئیچ کنترل و سیستم کنترل سرعت واحد عملیات CMM چند وظیفه ای و جامع
[ترجمه گوگل]جوی استیک با کلید های کنترل و سیستم کنترل سرعت واحد عملیاتی چندمنظوره و جامع CMM

13. The joystick on the XS 202 is not horrible, but it's harder to navigate through large collections with.
[ترجمه ترگمان]فرمان فرمان در صفحه ۲۰۲ وحشتناک نیست، اما عبور از مجموعه های بزرگ با آن سخت تر است
[ترجمه گوگل]جوی استیک در XS 202 وحشتناک نیست، اما از طریق مجموعه های بزرگ با استفاده از آن حرکت سخت تر است

14. Joystick control makes operating easy and comfortable.
[ترجمه ترگمان]کنترل joystick باعث راحتی و راحتی کار می شود
[ترجمه گوگل]کنترل جوی استیک آسان و راحت کار می کند

15. Designed with guide wheel and joystick, it is labor saving and easy to control.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه با هدایت فرمان و فرمان هواپیما طراحی شده است که برای کنترل کردن و کنترل آن آسان است
[ترجمه گوگل]طراحی شده با چرخ راهنمای و جوی استیک، صرفه جویی در کار و کنترل آسان است

پیشنهاد کاربران

اشاره گر

اهرم ، اهرم بازی ، اهرم فرمان ، اهرم هدایت

دسته بازی

joystick ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اهرمک
تعریف: افزارۀ اشارۀ اهرم‏مانندی که در همۀ جهت ها حرکت می‏کند و هدایت‏کنندۀ اشاره‏گر یا دیگر نشانه‏های نمایشی است


کلمات دیگر: