کلمه جو
صفحه اصلی

unidirectional


معنی : یک سویه، یک جهته، یک جهتی، دارای یک جهت، تک سوی
معانی دیگر : حرکت کننده به یک جهت، تک سویه، unidirection دارای یک جهت

انگلیسی به فارسی

( unidirection ) دارای یک جهت، یک جهتی، تک سوی


یک جهته، یک سویه


یک طرفه، یک سویه، یک جهته، یک جهتی، دارای یک جهت، تک سوی


انگلیسی به انگلیسی

• having or moving only in one direction

دیکشنری تخصصی

[سینما] تک راستا
[برق و الکترونیک] یک طرفه - تک جهتی 1. جاری شونده فقط در یک جهت، مانند جریان الکتریکی . 2. تابش کننده فقط در یک جهت.
[پلیمر] تک سویی، تک جهتی

مترادف و متضاد

یک سویه (صفت)
unilateral, unidirectional

یک جهته (صفت)
unidirectional

یک جهتی (صفت)
unidirectional

دارای یک جهت (صفت)
unidirectional

تک سوی (صفت)
unidirectional

جملات نمونه

1. The actuation system controls the unidirectional PWM direct - current machine using the interior bridge circuit of L 29
[ترجمه ترگمان]سیستم تحریک PWM سه تک جهتی PWM را با استفاده از مدار پل داخلی L ۲۹ کنترل می کند
[ترجمه گوگل]سیستم فعال سازی دستگاه مستقیم PWM یک طرفه را با استفاده از مدار داخلی L 29 کنترل می کند

2. Finally, we investigate the unidirectional transmission behavior of PC molecules consisting of nonlinear defect pairs by use of the coupled mode theory and the finite-difference time-domain technique.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، رفتار انتقال تک سویه مولکول های PC متشکل از جفت نقص غیر خطی با استفاده از تئوری مد کوپل شده و روش تفاضل محدود تفاضل محدود را بررسی می کنیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما رفتار انتقال یک طرفه مولکول های PC را که شامل جفت های نقص غیر خطی است، با استفاده از نظریه حالت اتصال و تکنیک اختلاف زمانی محدود، بررسی می کنیم

3. Contacts the ground insufficient 10 square meters, also unidirectional incline.
[ترجمه ترگمان]تماس با زمین ناکافی به اندازه ۱۰ متر مربع، و یک سرازیری غیر جهت دار
[ترجمه گوگل]زمین زمین به اندازه کافی 10 متر مربع است، همچنین شیب یک طرفه

4. This paper describes a kind of full bridge unidirectional high frequency - link inverter.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نوعی از اینورتر با فرکانس بالا و فرکانس بالا را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله نوعی یک پرتاژ یک پرینتر یکپارچه پرتو فرکانس - پیوندی را توصیف می کند

5. The monophasic models advocate a unidirectional water flow, taking the whole symplast of root as a semi permeable membrane.
[ترجمه ترگمان]مدل های monophasic از جریان آب تک بعدی دفاع می کنند و سیم پلاست ریشه را به عنوان غشا نفوذ نیمه نفوذپذیر، بکار می برند
[ترجمه گوگل]مدلهای یکپارچه از یک جریان آب یک طرفه حمایت می کنند و سمپلست کامل ریشه را به عنوان یک غشای نیمه نفوذ پذیر می گیرند

6. As the engagement of the unidirectional fasten piece and fasten rim, negative direction rotation is avoided to locate the tool apron steadily to the sliding rail when cutting paper.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تعامل یک تکه fasten تک جهتی و بستن لبه، چرخش جهت منفی، برای پیدا کردن the ابزار به سمت ریل کشویی در هنگام برش کاغذ، اجتناب می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان تعامل از قطعه یک طرفه ی یک طرفه و تکیه دادن لبه، چرخش منفی جهت اجتناب از چرخش قطعه ی ابزار به طور پیوسته به ریل کشویی در هنگام برش کاغذ اجتناب شود

7. Note that I'm considering a unidirectional relationship here, too.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که در حال بررسی یک رابطه تک بعدی در اینجا نیز هستم
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که من در اینجا نیز رابطه ی یک طرفه را در نظر می گیرم

8. In the end, two simulation experiences of unidirectional and bidirectional flow were carried to prove the applicability of the proposed model.
[ترجمه ترگمان]در پایان، دو تجربه شبیه سازی جریان unidirectional و bidirectional برای اثبات قابلیت کاربرد مدل پیشنهادی انجام شد
[ترجمه گوگل]در پایان، دو تجربه شبیه سازی جریان دو جهته و دو طرفه برای اثبات کاربرد مدل پیشنهادی انجام شد

9. Model and implementation synchronization - unidirectional synchronisation requires less effort and ensures minimization of conflicts.
[ترجمه ترگمان]همزمانی اجرای و اجرای برنامه همزمانی به تلاش کمتری نیاز دارد و به حداقل رساندن تعارض کمک می کند
[ترجمه گوگل]هماهنگ سازی مدل و پیاده سازی - هماهنگ سازی یک جهته مستلزم تلاش کمتر و تضمین حداقل درگیری ها است

10. The cross contamination in this kind of unidirectional flow area is hardly controlled.
[ترجمه ترگمان]آلودگی متقابل در این نوع جریان جریان unidirectional به سختی قابل کنترل است
[ترجمه گوگل]آلودگی متقابل در این ناحیه جریان یک طرفه به سختی کنترل می شود

11. Tensile properties of unidirectional laminates, with high strength and high modulus, are tested by electronic universal testing machine (model INSTRON-60
[ترجمه ترگمان]خواص کششی ورقه های unidirectional، با مقاومت بالا و مدول بالا، توسط ماشین تست جهانی تست شده است (مدل instron - ۶۰)
[ترجمه گوگل]خواص کششی ورقه های یک طرفه، با قدرت بالا و مدول بالا، توسط دستگاه تست الکترونیکی جهانی (مدل INSTRON-60

12. First, we assume that visionary leadership is a dynamic, interactive phenomenon, as opposed to a unidirectional process.
[ترجمه ترگمان]اول، فرض می کنیم که رهبری رویایی یک پدیده پویا و تعاملی است که با یک فرآیند تک بعدی مخالف است
[ترجمه گوگل]اولا فرض کنیم که رهبری چشم انداز یک پدیده پویا و تعاملی است، به نحوی که به یک فرایند یک طرفه متضاد مخالف است

13. A person's retirement will affect the family functioning and network but this is not unidirectional.
[ترجمه ترگمان]بازنشستگی فرد بر کارکرد خانواده و شبکه تاثیر خواهد گذاشت، اما این یک تک بعدی نیست
[ترجمه گوگل]بازنشستگی شخص بر عملکرد خانواده و شبکه تأثیر می گذارد اما این یکپارچه نیست

پیشنهاد کاربران

یکطرفه , یک جهته , یک سویه

تک جهته


کلمات دیگر: