1. Imagine a scenario where only 20% of people have a job.
[ترجمه امیر] یک سناریوی تصور کنید که تنها 20 درصد مردم شاغل هستند
[ترجمه ترگمان]یک سناریو را تصور کنید که در آن تنها ۲۰ % از مردم شغل دارند
[ترجمه گوگل]تصور کنید یک سناریو که فقط 20 درصد از مردم کار می کنند
2. The more likely scenario is that the president will resign and an election will be held.
[ترجمه ترگمان]محتمل ترین سناریوی این است که رئیس جمهور استعفا خواهد داد و انتخابات برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]سناریو احتمالا این است که رئیس جمهور استعفا داده و انتخابات برگزار خواهد شد
3. Discovering your child takes drugs is a nightmare scenario for most parents.
[ترجمه مریم:ع] اینکه بفهمی فرزندت مواد مصرف می کند سناریوی وحشتناکی برای اکثر والدین است
[ترجمه ترگمان]کشف یک کودک برای اغلب والدین یک سناریوی کابوس است
[ترجمه گوگل]کشف فرزند شما مواد مخدر سناریوی کابوس برای اکثر والدین است
4. Under a likely scenario, world population will double by 2050.
[ترجمه ترگمان]براساس سناریوی احتمالی، جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ دوبرابر خواهد شد
[ترجمه گوگل]در یک سناریوی احتمال، جمعیت جهان تا سال 2050 دو برابر خواهد شد
5. In a worst - case scenario, the disease will reach epidemic proportions.
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت، این بیماری به نسبت های همه گیر خواهد رسید
[ترجمه گوگل]در یک بدترین حالت، این بیماری به میزان اپیدمی رسیده است
6. Let me suggest a possible scenario .
[ترجمه ترگمان]بگذارید یک سناریوی ممکن را پیشنهاد کنم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید یک سناریوی احتمالی را پیشنهاد کنم
7. The study concludes that in a worst case scenario there might be up to 80, 000 human infections in Britain arising from BSE beef.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نتیجه می گیرد که در بدترین حالت ممکن است تا ۸۰ % عفونت های انسانی در بریتانیا ناشی از گوشت گاوی نوترکیب شده باشد
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که در بدترین حالت ممکن در انگلیس 80 و 000 عفونت انسانی ناشی از گوشت گاو BSE وجود دارد
8. The worst-case scenario was that he would have to have an operation.
[ترجمه ترگمان]بدترین حالت این بود که او مجبور بود یک عمل جراحی انجام دهد
[ترجمه گوگل]بدترین حالت سناریو این بود که او باید یک عملیات داشته باشد
9. The worst-case scenario would be for the factory to be closed down.
[ترجمه ترگمان]بدترین حالت ممکن برای این کارخانه خواهد بود که بسته شود
[ترجمه گوگل]بدترین حالت ممکن است برای کارخانه بسته شود
10. In the worst-case scenario more than ten thousand people might be affected.
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت ممکن است بیش از ده هزار نفر تحت تاثیر قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، بیش از ده هزار نفر ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند
11. It is difficult to imagine a scenario in which most companies will enthusiastically promote affirmative action as a matter of policy.
[ترجمه ترگمان]تصور یک سناریو که در آن بیشتر شرکت ها مشتاقانه اقدام ایجابی را به عنوان یک موضوع سیاست ترویج می کنند، دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است تصور کنید که یک سناریو که اکثر شرکت ها با مشتاقانه اقدامات مثبت را به عنوان سیاستی ترویج می دهند
12. In this scenario, capital flows tend towards areas with high technology and high productivity.
[ترجمه ترگمان]در این سناریو، جریان های سرمایه به سمت مناطقی با فن آوری بالا و بهره وری بالا گرایش دارند
[ترجمه گوگل]در این سناریو، جریان سرمایه تمایل به مناطق با تکنولوژی بالا و بهره وری بالا است
13. Brier bases his scenario on several pieces of evidence.
[ترجمه ترگمان]Brier سناریو خود را براساس چندین مدرک از شواهد نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بریج سناریوی خود را بر اساس چندین شواهد پایه گذاری می کند
14. Beane explained his scenario for success.
[ترجمه ترگمان]Beane سناریوی خود را برای موفقیت شرح داد
[ترجمه گوگل]بیین سناریوی خود را برای موفقیت توضیح داد
15. Scenario construction begins with the identification of predetermined elements.
[ترجمه ترگمان]ساخت سناریو با شناسایی عناصر از پیش تعیین شده آغاز می شود
[ترجمه گوگل]ساختن سناریو با شناسایی عناصر از پیش تعیین شده آغاز می شود