کلمه جو
صفحه اصلی

scenario


معنی : متن یانمایشنامه فیلم سینمایی، زمینه یا طرح راهنمای فیلم صامت
معانی دیگر : فیلمنامه، سناریو، (نمایش و اپرا و غیره) خلاصه داستان و شرح شخصیت ها، کوته نوشت، درجمع دستور نوشته ورود وخروج بازیگران نمایش

انگلیسی به فارسی

سناریو، متن یانمایشنامه فیلم سینمایی، زمینه یا طرح راهنمای فیلم صامت


متن یا نمایشنامه‌ی فیلم سینمایی، (در جمع) دستور نوشته ورود و خروج بازیگران نمایش، زمینه یا طرح راهنمای فیلم صامت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: scenarios
(1) تعریف: a detailed outline or summary of a play, film, or book.
مشابه: sketch

- I'm working on a scenario for a new play.
[ترجمه نیکاخواجه زاده] من دارم روی سناریوی نمایشنامه ی جدیدکارمیکنم
[ترجمه ترگمان] من روی یک سناریو برای یک نمایش جدید کار می کنم
[ترجمه گوگل] من در یک سناریوی برای یک بازی جدید کار می کنم

(2) تعریف: a shooting script for the making of a film; screenplay.

- The director wanted some last-minute changes to the scenario before the start of filming.
[ترجمه ترگمان] کارگردان قبل از شروع فیلم برداری چند دقیقه به سناریو نیاز داشت
[ترجمه گوگل] مدیر پیش از شروع فیلمبرداری، برخی از تغییرات در آخرین لحظه را به سناریوی خواند

(3) تعریف: a hypothesized set of events or actions.

- What is the most likely scenario if an earthquake should strike?
[ترجمه ترگمان] به احتمال زیاد اگر یک زلزله رخ دهد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
[ترجمه گوگل] اگر زلزله باید اعتصاب کند، احتمالا سناریو چیست؟
- She proposed three different scenarios for the completion of the project.
[ترجمه ترگمان] او سه سناریوی مختلف برای تکمیل پروژه پیشنهاد داد
[ترجمه گوگل] او سه سناریوی متفاوت برای تکمیل پروژه پیشنهاد کرد

• script, storyline, synopsis of a plot
if you talk about a likely or possible scenario, you are talking about the way in which a situation may develop.
the scenario of a film is a piece of writing that gives an outline of the story; a technical use.

دیکشنری تخصصی

[سینما] سناریو - فیلمنامه
[کامپیوتر] سناریو

مترادف و متضاد

Synonyms: book, outline, pages, plot, résumé, rundown, scheme, sides, sketch, story line, summary, synopsis


متن یا نمایشنامه فیلم سینمایی (اسم)
scenario

زمینه یا طرح راهنمای فیلم صامت (اسم)
scenario

master plan; sequence of events


جملات نمونه

1. Imagine a scenario where only 20% of people have a job.
[ترجمه امیر] یک سناریوی تصور کنید که تنها 20 درصد مردم شاغل هستند
[ترجمه ترگمان]یک سناریو را تصور کنید که در آن تنها ۲۰ % از مردم شغل دارند
[ترجمه گوگل]تصور کنید یک سناریو که فقط 20 درصد از مردم کار می کنند

2. The more likely scenario is that the president will resign and an election will be held.
[ترجمه ترگمان]محتمل ترین سناریوی این است که رئیس جمهور استعفا خواهد داد و انتخابات برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]سناریو احتمالا این است که رئیس جمهور استعفا داده و انتخابات برگزار خواهد شد

3. Discovering your child takes drugs is a nightmare scenario for most parents.
[ترجمه مریم:ع] اینکه بفهمی فرزندت مواد مصرف می کند سناریوی وحشتناکی برای اکثر والدین است
[ترجمه ترگمان]کشف یک کودک برای اغلب والدین یک سناریوی کابوس است
[ترجمه گوگل]کشف فرزند شما مواد مخدر سناریوی کابوس برای اکثر والدین است

4. Under a likely scenario, world population will double by 2050.
[ترجمه ترگمان]براساس سناریوی احتمالی، جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ دوبرابر خواهد شد
[ترجمه گوگل]در یک سناریوی احتمال، جمعیت جهان تا سال 2050 دو برابر خواهد شد

5. In a worst - case scenario, the disease will reach epidemic proportions.
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت، این بیماری به نسبت های همه گیر خواهد رسید
[ترجمه گوگل]در یک بدترین حالت، این بیماری به میزان اپیدمی رسیده است

6. Let me suggest a possible scenario .
[ترجمه ترگمان]بگذارید یک سناریوی ممکن را پیشنهاد کنم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید یک سناریوی احتمالی را پیشنهاد کنم

7. The study concludes that in a worst case scenario there might be up to 80, 000 human infections in Britain arising from BSE beef.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نتیجه می گیرد که در بدترین حالت ممکن است تا ۸۰ % عفونت های انسانی در بریتانیا ناشی از گوشت گاوی نوترکیب شده باشد
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که در بدترین حالت ممکن در انگلیس 80 و 000 عفونت انسانی ناشی از گوشت گاو BSE وجود دارد

8. The worst-case scenario was that he would have to have an operation.
[ترجمه ترگمان]بدترین حالت این بود که او مجبور بود یک عمل جراحی انجام دهد
[ترجمه گوگل]بدترین حالت سناریو این بود که او باید یک عملیات داشته باشد

9. The worst-case scenario would be for the factory to be closed down.
[ترجمه ترگمان]بدترین حالت ممکن برای این کارخانه خواهد بود که بسته شود
[ترجمه گوگل]بدترین حالت ممکن است برای کارخانه بسته شود

10. In the worst-case scenario more than ten thousand people might be affected.
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت ممکن است بیش از ده هزار نفر تحت تاثیر قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، بیش از ده هزار نفر ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند

11. It is difficult to imagine a scenario in which most companies will enthusiastically promote affirmative action as a matter of policy.
[ترجمه ترگمان]تصور یک سناریو که در آن بیشتر شرکت ها مشتاقانه اقدام ایجابی را به عنوان یک موضوع سیاست ترویج می کنند، دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است تصور کنید که یک سناریو که اکثر شرکت ها با مشتاقانه اقدامات مثبت را به عنوان سیاستی ترویج می دهند

12. In this scenario, capital flows tend towards areas with high technology and high productivity.
[ترجمه ترگمان]در این سناریو، جریان های سرمایه به سمت مناطقی با فن آوری بالا و بهره وری بالا گرایش دارند
[ترجمه گوگل]در این سناریو، جریان سرمایه تمایل به مناطق با تکنولوژی بالا و بهره وری بالا است

13. Brier bases his scenario on several pieces of evidence.
[ترجمه ترگمان]Brier سناریو خود را براساس چندین مدرک از شواهد نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بریج سناریوی خود را بر اساس چندین شواهد پایه گذاری می کند

14. Beane explained his scenario for success.
[ترجمه ترگمان]Beane سناریوی خود را برای موفقیت شرح داد
[ترجمه گوگل]بیین سناریوی خود را برای موفقیت توضیح داد

15. Scenario construction begins with the identification of predetermined elements.
[ترجمه ترگمان]ساخت سناریو با شناسایی عناصر از پیش تعیین شده آغاز می شود
[ترجمه گوگل]ساختن سناریو با شناسایی عناصر از پیش تعیین شده آغاز می شود

پیشنهاد کاربران

داستان فیلم

وضعیت های محتمل
معمولا خوشبینانه، متوسط و بدبینانه

مورد، موارد

سناریو

داستان واره

موقعیت

مباحثه تجارتی

بحث تجارت اداره جهانی

سناریو، فیلمنامه

شرایط و موقعیتی که احتمال اتفاق افتادن داره

شرح ( در حسابداری )
مثال: Transaction scenario: Create Payment
معنی: شرح معامله: ایجاد پرداخت

فرض ، پیش فرض
با چنین فرضی آینده . . . . . . In such a future scenario


کارنمایه: این واژه در استفاده معمول به معنی روایت و خلاصه رمان، فیلم و داستان است. اما در کاربرد فنی به معنی خلاصه یا سیر مورد انتظار یا مفروضی از دنباله رویدادها است.

فرض قبلی

�رزم نامه� در زمینه نظامی

با درد به پارسی دوستان گرانسنگ
همان گونه که در چمش انگلیسی این واژه آمده : synopsis of a plot ، یا در دیگر چمش ها:script, storyline که به همان نمایش نامه و . . بازمی گردد. ولی در کایربرد آن به پارسی می توان از واژگان:�پیش انگارها، پیش انگاره‎ها و پیش‎آیندهاو پیشامدها� بهره جست،

قضیه
ماجرا

ماجرا

نمایشنامه
ماجرا

- وضعیت ( احتمالی )
- حالت ( احتمالی )

scenario ( علوم نظامی )
واژه مصوب: رزم‏نامه
تعریف: ترسیم و تجسم وضعیت هایی که دستیابی به هدف های منظورشده در دستورالعمل تمرین های راهکنشی فرمانده را امکان‏پذیر سازد


کلمات دیگر: