1. a handshake as a seal of friendship
دست دادن به نشان دوستی
2. her handshake indicated that she was strong and determined
دست دادن او نشان می داد که قوی و مصمم است.
3. a dead handshake
دست دادن از روی سردی
4. She wasn't impressed by his limp handshake.
[ترجمه ترگمان]دست دست limp او را تحت تاثیر قرار نداده بود
[ترجمه گوگل]او تحت تاثیر دست و پاگیر او قرار نگرفت
5. We sealed our agreement with a handshake.
[ترجمه ترگمان]ما توافق خود را با دست دادن محکم کردیم
[ترجمه گوگل]ما توافقنامه خود را با یک دست زدن مهر و موم کردیم
6. He greeted me with a handshake and a glass of wine.
[ترجمه ترگمان]با یک دست دادن و یک لیوان شراب به من سلام کرد
[ترجمه گوگل]او با دستان و یک لیوان شراب به من سلام کرد
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
8. Her handshake was cool and firm.
[ترجمه ترگمان]دست دادن او سرد و محکم بود
[ترجمه گوگل]دستانش خنک و محکم بود
9. He gave her a limp, cold handshake.
[ترجمه ترگمان]دست او را شل و شل کرد
[ترجمه گوگل]او به او شادمانی، دست و پا زدن سرد داد
10. The quick handshake was firm and cool.
[ترجمه ترگمان]دست دادن سریع محکم و سرد بود
[ترجمه گوگل]دست انداز سریع و قوی بود
11. Fawcett gave me a hearty handshake.
[ترجمه ترگمان]فاوکت به من یک دست دادن صمیمانه داد
[ترجمه گوگل]فاوست به من دست داد
12. They sealed the agreement with a handshake.
[ترجمه ترگمان]آن ها توافق را با دست دادن محکم کردند
[ترجمه گوگل]آنها توافقنامه ای با دست داشتن را توافق کردند
13. Her handshake was warm and firm.
[ترجمه ترگمان]دست دادن او گرم و محکم بود
[ترجمه گوگل]دستانش گرم و محکم بود
14. The firmness of his handshake reassured me.
[ترجمه ترگمان]استحکام دست دادن او به من اطمینان داد
[ترجمه گوگل]استحکام دست راست او مرا اطمینان کرد
15. There is no membership card or secret handshake.
[ترجمه ترگمان]هیچ کارت عضویت یا دست دادن سری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ کارت عضویت یا دستکاری مخفی وجود ندارد