کلمه جو
صفحه اصلی

calender


معنی : فشار دهنده، مهره کشیدن، برق انداختن
معانی دیگر : (نساجی) غلتک اطو، (در صاف کردن یا براق کردن پارچه و کاغذ و غیره) نورد، (فلز کاری) غلتک، دستگاه نورد، (از ریشه ی فارسی : قلندر یا کلندر) درویش دوره گرد

انگلیسی به فارسی

مهره کشیدن، برق انداختن، فشار‌دهنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a machine in which paper or cloth is pressed between rollers to make it smooth or glossy.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: calenders, calendering, calendered
مشتقات: calenderer (n.)
• : تعریف: to press in a calender.

• press or smooth a material by running it through a calender
machine with two rotating cylinders that presses cloth or paper to give it a smooth surface; machine used to cover fabric with rubber

دیکشنری تخصصی

[خودرو] دستگاهی که لاستیک را به صورت ورق در می آورد
[شیمی] 1- غلتک، اطو، (در صاف کردن یا براق کردن پارچه و کاغذ و غیره ) نورد، (فلز کارى ) غلتک، دستگاه نورد 2- (با دستگاه نورد)نورد کردن، غلتک زدن
[کامپیوتر] تقویم - نگاه کنید به gregorian calendar: gulian calendar
[نساجی] اتو کردن - ماشینی غلتکی جهت اتو - صاف و براق کردن پارچه
[پلیمر] ورقه ساز، کلندر(دستگاه شکل دهنده ورقهای پلیمری)

مترادف و متضاد

فشار دهنده (اسم)
calender, restrainer, squeezer

مهره کشیدن (فعل)
calender

برق انداختن (فعل)
gloss, calender, simonize

جملات نمونه

1. The calender is mainly used of c ord. canvas and fabric frictioning. c ord single or double-coating with one time connectively as well as stock sheeting etc.
[ترجمه ترگمان]The عمدتا از c ord استفاده می شود پارچه و پارچه fabric پوشش تک یا دوتایی - پوشش با یک زمان connectively و پوشش های محافظ سهام و غیره
[ترجمه گوگل]تقویم به طور عمده از c ord استفاده می شود بوم و اصطکاک پارچه C یکبار یا دوبار پوشش با یک بار اتصال و همچنین ورق سهام و غیره

2. Calender is glazing coater matching equipment.
[ترجمه ترگمان]Calender مجهز به تجهیزات تطبیق glazing است
[ترجمه گوگل]Calender تجهیزات لتونی coater match است

3. They are coupled with plastics calender for continuously producing PVC file, sheet, leatherette and film biaxial drawing etc.
[ترجمه ترگمان]آن ها همراه با calender پلاستیکی برای تولید مداوم فایل PVC، ورق، leatherette و drawing ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]آنها با تقویم پلاستیکی برای مداوم تولید فایل پی وی سی، ورق، چرم و فیلم دو طرفه طراحی و غیره همراه

4. Turning over the last page of the calender, the year 2005 will become the history.
[ترجمه ترگمان]در صفحه آخر of، سال ۲۰۰۵ به تاریخ تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]تبدیل سال گذشته به صفحه آخرین تقویم، سال 2005 تبدیل به تاریخ خواهد شد

5. Now what? get a date on the calender for the old dinner and a movie?
[ترجمه ترگمان]حالا چی؟ یه قرار گذاشتن روی نقشه برای شام و یه فیلم؟
[ترجمه گوگل]حالا چی؟ یک تاریخ در تقویم شام و یک فیلم دریافت کنید؟

6. New styles and practical design methods, the Calender and the transmission unit are on the same horizontal load which make it more stable and reliable.
[ترجمه ترگمان]سبک های جدید و روش های طراحی عملی، the و واحد انتقال در همان بار افقی قرار دارند که آن را پایدارتر و قابل اطمینان می سازند
[ترجمه گوگل]سبک های جدید و روش های طراحی عملی، تقویم و واحد انتقال در همان بار افقی است که باعث می شود آن را پایدار و قابل اعتماد است

7. Calender is typically a continuous roll, the transportation of the machinery mechanical, electrical control parts.
[ترجمه ترگمان]Calender معمولا یک لوله پیوسته، حمل و نقل ماشین آلات مکانیکی، الکتریکی و الکتریکی است
[ترجمه گوگل]Calender معمولا یک رول مداوم، حمل و نقل ماشین آلات مکانیکی، قطعات کنترل الکتریکی است

8. It is an ideal process to apply calender method to produce calcium plastics sheet.
[ترجمه ترگمان]این یک فرآیند ایده آل برای اعمال روش calender برای تولید ورقه پلاستیک کلسیم است
[ترجمه گوگل]این یک روند ایده آل برای استفاده از روش کالیبراسیون برای تولید ورق های پلاستیک کلسیم است

9. II calender and paper machine or the same speed coater, and threading without slow - down.
[ترجمه ترگمان]۲)ماشین کاغذ و ماشین کاغذ و یا همان سرعت چرخش، و نخ کردن بدون کم کردن آهسته
[ترجمه گوگل]ماشین حساب کالیبراسیون و کاغذ II یا همان coater سرعت و threading بدون آهسته

10. The timing of events in the systems described below is applicable to the calender of the northern hemisphere.
[ترجمه ترگمان]زمان بندی وقایع سیستم توصیف شده در زیر برای the نیم کره شمالی قابل اجرا است
[ترجمه گوگل]زمان وقوع در سیستم های شرح داده شده در زیر برای تقویم نیمکره شمالی قابل اجرا است

11. The principle, structure and performance are introduced and compared to those of calender and conventional extruder.
[ترجمه ترگمان]اصل، ساختار و عملکرد معرفی شده و در مقایسه با those های calender و extruder مرسوم است
[ترجمه گوگل]اصل، ساختار و عملکرد معرفی شده و در مقایسه با کاتالوگ و اکسترودر متعارف مقایسه شده است

12. This paper recommends a new kind of cold air blowing system used in paper calender machine.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نوع جدیدی از سیستم دمیدن هوای سرد را توصیه می کند که در دستگاه calender کاغذ مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک نوع جدید از سیستم هوادهی سرد استفاده می کند که در ماشین حساب کالیبراسیون کاغذ استفاده می شود

13. This is a protective action to Germany KUSTER soft calender when normal work condition doesn't reach.
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام حفاظتی برای آلمان KUSTER نرم است هنگامی که شرایط کار عادی به آن نمی رسد
[ترجمه گوگل]این یک اقدام محافظتی برای تقویم نرم افزاری KUSTER است که شرایط کار طبیعی را نمی رساند

14. Calender way can produce PO composite water-proof rolls of material . The formula and process of calender way are introduced. The property of product is introduced.
[ترجمه ترگمان]روش Calender می تواند لوله ساختار PO مرکب از مواد را تولید کند فرمول و فرآیند روش calender معرفی می شوند ویژگی محصول معرفی می شود
[ترجمه گوگل]راه Calender می تواند رول مواد ضدعفونی کامپوزیتی PO تولید کند فرمول و روند روند تقویم معرفی شده است دارایی محصول معرفی شده است

پیشنهاد کاربران

تقویم

این کلمه اصلا به معنی تقویم نیست، به معنی غلتک است.
Calendar:تقویم
Calender:غلتک


کلمات دیگر: