1. an opacity on the cornea
لکه ی کدر روی قرنیه
2. the opacity of his philosophical writings
ابهام آثار فلسفی او
3. the opacity of this window pane
ماتی این شیشه ی پنجره
4. Opacity of the eye lens can be induced by deficiency of certain vitamins.
[ترجمه Walter Benjamin] تاری عدسی چشم به علت کمبود ویتامین های خاصی است.
[ترجمه ترگمان]شفافیت ذره بین چشمی را می توان با کمبود ویتامین های خاصی القا کرد
[ترجمه گوگل]لنز چشمی را می توان با کمبود ویتامین های خاص القا کرد
5. Yet the opacity and lack of conviction of this paper has so disappointed directors that no vote will now take place.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، opacity و عدم اعتقاد این روزنامه چنان مدیران را ناامید کرده است که هیچ رای گیری در این زمینه صورت نخواهد گرفت
[ترجمه گوگل]با این حال، شفافیت و عدم اطمینان این مقاله، مدیران بسیار ناامید کننده ای را به وجود آورده است که هیچ رأیی در آن نیست
6. Through this opacity I can see more lists listed.
[ترجمه ترگمان]از طریق این opacity، من می توانم فهرست های بیشتری را ببینم
[ترجمه گوگل]از طریق این کدنویسی می توان لیست های بیشتری را مشاهده کرد
7. So opacity can be equated with the extent to which the reader is required to be creative.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، opacity را می توان با میزان لازم برای خلاق بودن خواننده برابر دانست
[ترجمه گوگل]بنابراین کدورت را می توان برابر با میزان مورد نیاز خواننده مورد نظر قرار داد
8. The air-fuel ratio, smoke opacity and in-cylinder pressure of MWMTBD620 diesel engine under increasing power transient operating conditions were tested by a home-made control and measurement system.
[ترجمه ترگمان]نسبت سوخت - سوخت، opacity دود و فشار سیلندر موتور دیزل تحت فشار رو به افزایش شرایط عملکرد گذرای قدرت توسط یک سیستم کنترل و کنترل خانگی مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نسبت هوا-سوخت، دود سیگار و فشار سیلندر موتور دیزلی MWMTBD620 تحت شرایط افزایش کارآیی گذرا، با استفاده از سیستم کنترل و اندازه گیری خانه ساخته شد
9. However, medially, there is a large opacity consistent with a left lower lobe pneumonia asterisk.
[ترجمه ترگمان]با این حال، medially، یک opacity بزرگ با علامت ستاره pneumonia در سمت چپ وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، به صورت متوسط، یک کدورت بزرگ مطابق با ستون پنومونی لوب پایین سمت چپ است
10. Some cases of r-suffixation in Chinese involve phonological opacity.
[ترجمه ترگمان]برخی موارد r - پسوندافزایی در چین شامل ابهام آوایی است
[ترجمه گوگل]برخی از موارد r-suffixation در چینی شامل کدورت واجشناسی است
11. Covering power: The opacity achieved by a printing ink.
[ترجمه ترگمان]پوشاندن قدرت: The با یک جوهر چاپ به دست آمد
[ترجمه گوگل]قدرت پوشش کدورت حاصل از یک جوهر چاپ
12. Fade out all matched elements by adjusting their opacity and firing an optional callback after completion.
[ترجمه ترگمان]محو شدن همه عناصر هماهنگ با تنظیم opacity خود و شلیک مجدد اختیاری پس از تکمیل
[ترجمه گوگل]محو کردن تمام عناصر همگرا با تنظیم کدورت و شلیک یک فراخوان بعد از تکمیل آن
13. Corneal opacity is one of the important postmortem changes.
[ترجمه ترگمان]opacity corneal یکی از تغییرات مهم پس از قتل است
[ترجمه گوگل]کدورت قرنی یکی از مهمترین تغییرات بعد از خرابی است
14. Conclusions:The serious opacity of refractive media, the damaged or detached retina and the choroids edema are the main causes of NLP.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ابهام جدی رسانه شکست، شبکیه آسیب دیده یا مجزا و ادم choroids عامل اصلی of هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: شفافیت جدی رسانه های ریزش دهنده، شبکیه صدمه دیده یا جدا شده و ادم کورویید، علل اصلی NLP هستند