کلمه جو
صفحه اصلی

keypad


(در صفحه ی کلید کامپیوتر و تلفن و دستگاه کنترل تلویزیون از فاصله و غیره) صفحه ی دکمه ها، شستی ها، فشاره ها، صفحه کلید کوچک

انگلیسی به فارسی

صفحه کلید


(در صفحه‌ی کلید کامپیوتر و تلفن و دستگاه کنترل تلویزیون از فاصله و غیره) صفحه‌ی دکمهها، شستیها، فشارهها، صفحه کلید کوچک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small panel with keys or buttons found on telephones, calculators, computers, and the like, used to send a signal to an electronic device.

• small keyboard (as on a calculator or remote control); right-hand section of the keyboard where the number and command keys are arranged (computers)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] وسیله ورودی که مجموعه ای از کلیدهای رقم دهدهی و کلیدهای مخصوص را به کار می برد

جملات نمونه

1. Punch your credit card number into the keypad.
[ترجمه ترگمان]شماره کارت اعتباری - ت رو بزن به صفحه کلید
[ترجمه گوگل]شماره کارت اعتباری خود را به صفحه کلید پانچ کنید

2. The remote keypad eliminates disturbance to the balance caused when operating the function keys.
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید از راه دور اختلال در تعادل ایجاد شده در زمان اجرای کلیدهای تابع را حذف می کند
[ترجمه گوگل]صفحه کلید از راه دور باعث اختلال در تعادل در هنگام استفاده از کلید های عملکرد می شود

3. Insufficient support is provided for both keyboard and keypad which sag under pressure but the key actions are quite nice.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی ناکافی برای صفحه کلید و صفحه کلید ارایه می شود که تحت فشار قرار می گیرد اما اقدامات کلیدی بسیار خوب هستند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی کافی برای هر دو صفحه کلید و صفحه کلید که تحت فشار قرار می گیرند اما اقدامات کلیدی بسیار خوب است

4. With his keyboard, his keypad, and his mouse, Engelbart embarked on a journey through information itself.
[ترجمه ترگمان]با صفحه کلید، صفحه کلید و ماوس خود Engelbart سفری را از طریق خود اطلاعات آغاز کرد
[ترجمه گوگل]Engelbart با صفحه کلید، صفحه کلید خود و موس خود، در سفر خود از طریق اطلاعات خود را آغاز کرد

5. There was no keypad to cope with, no combination to be entered.
[ترجمه ترگمان]هیچ کلیدی برای مقابله با آن وجود نداشت، و هیچ ترکیبی از آن وارد نمی شد
[ترجمه گوگل]هیچ دکمه ای برای مقابله با آن وجود نداشت، هیچ ترکیبی وارد نمی شد

6. Use your mobile keypad or joystick to control the cross hairs of your gun and press 5 / joystick to shoot down the enemy.
[ترجمه ترگمان]از صفحه کلید موبایل خود استفاده کنید و یا برای کنترل موهای متقابل توپ خود و فشار ۵ \/ joystick برای ضربه زدن به دشمن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از صفحه کلید تلفن همراه یا جوی استیک خود برای کنترل موهای متقاطع تفنگ خود استفاده کنید و 5 / جوی استیک را برای شلیک دشمن فشار دهید

7. In keypad locked mode, press LEFT soft key and press # key.
[ترجمه ترگمان]در حالت قفل صفحه کلید، دکمه soft چپ را فشار داده و کلید شماره کلید را فشار دهید
[ترجمه گوگل]În modul blocat al tastaturii, apăsați tasta soft STÂNGA și apăsați

8. Mobile phone keypad, computer keyboard are all touch - tone keypad.
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید موبایل، صفحه کلید رایانه همه صفحه کلید لمسی هستند
[ترجمه گوگل]صفحه کلید تلفن همراه، صفحه کلید کامپیوتر تمام صفحه کلید لمسی است

9. How can a number wear off of a keypad?
[ترجمه ترگمان]چگونه یک عدد صفحه کلید می تواند از یک صفحه کلید استفاده کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه یک عدد از یک صفحه کلید می سوزد؟

10. Do you want to use your numeric keypad instead of the mouse?
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهید بجای ماوس از صفحه کلید عددی خود استفاده کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید از صفحه کلید عددی خود به جای ماوس استفاده کنید؟

11. The Keypad terminal or optional PC provides a display of the site and all high voltage readings for each zone around the fence line.
[ترجمه ترگمان]ترمینال keypad یا کامپیوتر اختیاری یک صفحه نمایش از سایت و تمام خوانش های ولتاژ بالا برای هر ناحیه اطراف خط حصار فراهم می کند
[ترجمه گوگل]ترمینال صفحه کلید یا کامپیوتر اختیاری یک صفحه نمایش از سایت و تمام خواندن ولتاژ بالا برای هر منطقه در اطراف خط حصار فراهم می کند

12. Use the numeric keypad on your remote to enter letters to rename the manual record.
[ترجمه ترگمان]از صفحه کلید عددی روی راه دور خود استفاده کنید تا نام پرونده دستی را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]برای وارد کردن حروف برای تغییر نام ضبط دستی از صفحه کلید عددی خود در کنترل از راه دور استفاده کنید

13. The keypad allows access to all calibration, set-up and measurement display modes of the instrument.
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید اجازه دسترسی به تمامی تنظیمات، تنظیمات تنظیم شده و اندازه گیری اندازه گیری ابزار را می دهد
[ترجمه گوگل]صفحه کلید اجازه می دهد تا به تمام حالت های کالیبراسیون، تنظیم و اندازه گیری دستگاه اندازه گیری دسترسی داشته باشید

14. Words in Bold designate keys in the keypad push at that time.
[ترجمه ترگمان]کلمات در پررنگ کردن کلیدهای صفحه کلید در فشار صفحه کلید در آن زمان
[ترجمه گوگل]کلمات در کلید Bold مشخص در صفحه کلید فشار در آن زمان

پیشنهاد کاربران

شماره گیر دکمه ای تلفن

keypad ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کلیدگان
تعریف: مجموعه ای از کلیدها یا دکمه ها که بر روی صفحه کلید و تلفن و تندپز و سایر افزاره ها نصب می شود تا استفاده از آنها را آسان کند


کلمات دیگر: