کلمه جو
صفحه اصلی

backspace


(ماشین تحریر) یک یا چند فاصله به عقب رفتن، پسبرد، پسبردن

انگلیسی به فارسی

پشت سر هم، پسبرد، پسبردن


پس‌برد، پس بردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: backspaces, backspacing, backspaced
• : تعریف: to move a typewriter carriage or computer cursor back one or more spaces by pressing a certain key.
اسم ( noun )
• : تعریف: the key used for backspacing.

• key (on a computer keyboard or typewriter) that moves the cursor one space back
go backwards; be pulled backwards

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] برگشت به عقب، پسبرد .

جملات نمونه

1. Remember to allow for the backspace time before starting each new shot or you may miss part of the action.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که قبل از شروع هر عکس جدید و یا ممکن است قسمتی از عمل را از دست بدهید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید قبل از شروع هر عکس جدید مجاز به زمان برگشتن است یا ممکن است بخشی از عمل را از دست بدهید

2. Allow for backspace at the start of each shot.
[ترجمه ترگمان]مجاز بودن backspace در ابتدای هر عکس
[ترجمه گوگل]در ابتدای هر عکس، برای بازخوانی اجازه دهید

3. It has an irritatingly small backspace key and I think it has a horrible plastic feel, but this is purely subjective.
[ترجمه ترگمان]این یک کلید backspace کوچک دارد و من فکر می کنم که یک احساس پلاستیکی وحشتناک دارد، اما این کاملا ذهنی است
[ترجمه گوگل]این یک کلید عقب عقب کوچک است و من فکر می کنم که احساس پلاستیکی وحشتناکی دارد، اما این کاملا منصفانه است

4. It is possible to make approximate allowance for backspace by releasing the source-machine off play-pause about one second late.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که با آزاد کردن ماشین - ماشین - وقفه در حدود یک ثانیه تاخیر ایجاد کند
[ترجمه گوگل]ممکن است مبلغ تقریبی برای بکاپ مجاز باشد، با انتشار دستگاه منبع با خاموش کردن پخش در حدود یک دسامبر، امکان پذیر است

5. Backspace - Centers on your town center without selecting them.
[ترجمه ترگمان]پس بر را در مرکز شهر خود بدون انتخاب آن ها انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]Backspace - مراکز در مرکز شهر خود را بدون انتخاب آنها

6. Experience tells us that Backspace does nothing of the sort.
[ترجمه ترگمان]تجربه به ما می گوید که پس بر هیچ کاری را انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]تجربه ما را به ما می گوید که Backspace هیچ کاری را انجام نمی دهد

7. When a user mistypes, the Backspace key "undoes" the erroneous characters.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک کاربر mistypes، کلید پس بر \"undoes\" را نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک حادثه کاربر، کلید Backspace "شخصیت های نادرست" را خنثی می کند

8. Backspace delay lasts about 0. 05 seconds. If OFILL is set, one fill character is transmitted.
[ترجمه ترگمان]تاخیر پس بر در حدود ۰ است ۰۵ ثانیه اگر OFILL تنظیم شود، یک ویژگی پر کننده منتقل می شود
[ترجمه گوگل]تاخیر Backspace طول می کشد حدود 0 05 ثانیه است  اگر OFILL تنظیم شده باشد، یک شخصیت پر شده منتقل می شود

9. Slip up on the backspace key to delete all chars in buffer.
[ترجمه ترگمان]لغزش در کلید backspace برای حذف همه chars در بافر
[ترجمه گوگل]برای پاک کردن تمام صفات در بافر، بر روی کلید backspace لغزید

10. The Backspace key is really an Undo function, albeit a special one.
[ترجمه ترگمان]کلید پس بر یک تابع برگردان است، اگر چه یک کلید خاص
[ترجمه گوگل]کلید Backspace واقعا یک تابع لغو است، اگرچه یک خاص است

11. The calculator has a backspace function, that is, a mismatched forward delete.
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب یک تابع backspace (backspace)دارد، که یک گزینه بدون mismatched برای حذف است
[ترجمه گوگل]ماشین حساب یک تابع backspace دارد، یعنی یک حذف پیشین متناقض

12. The Windows Calculator allows the Backspace and Delete keys, so you should try them.
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب ویندوز به پس بر و حذف کلیدها اجازه می دهد، بنابراین شما باید آن ها را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]ماشین حساب ویندوز اجازه می دهد کلید Backspace و حذف، بنابراین شما باید آنها را امتحان کنید

13. Use the Backspace key to erase the date.
[ترجمه ترگمان]از کلید پس بر برای پاک کردن تاریخ استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای پاک کردن تاریخ، از کلید Backspace استفاده کنید

14. I wish my mouth had a backspace key.
[ترجمه ترگمان] کاش دهنم یه کلید backspace داشت
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که دهان من یک کلید پشت سر هم داشته باشند

15. However, the ubiquity of the Backspace key shows that incremental Undo is a learned behavior that users find to be helpful.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حضور کلید پس بر نشان می دهد که برگردان افزایشی یک رفتار آموخته است که کاربران آن را مفید می دانند
[ترجمه گوگل]با این حال، همه جا از کلید Backspace نشان می دهد که واگرایی افزایشی یک رفتار آموخته ای است که کاربران به آن کمک می کنند

backspacer

عقب‌بر



کلمات دیگر: