1. a kernel of corn
دانه ی ذرت
2. almond kernel
مغز بادام
3. the kernel of his argument
هسته ی اصلی بحث و استدلال او
4. the kernel of some fruit pits
مغز هسته ی برخی میوه ها
5. there is a kernel of truth in what he claims
آنچه که او ادعا می کند در اصل راست است.
6. the walnut shell includes the kernel
پوست گردو هسته ی آنرا در بر دارد.
7. He that would eat the kernel must crack the nut.
[ترجمه ترگمان]او می تواند چیزی بخورد که کرنل می تواند آن را بشکند
[ترجمه گوگل]او که هسته را می خورد، باید مهره را بشکند
8. The kernel of that message was that peace must not be a source of advantage or disad-vantage for anyone.
[ترجمه ترگمان]هسته آن پیام این بود که صلح نباید منبع مزیت یا disad برای هر کسی باشد
[ترجمه گوگل]هسته این پیام این بود که صلح نباید منبع منافع یا مزیتی برای هر کسی باشد
9. This evidence is the kernel of the defendants' case.
[ترجمه ترگمان]این مدرک هسته متهمان است
[ترجمه گوگل]این شواهد، هسته پرونده متهمان است
10. There is often a kernel of truth in what they say.
[ترجمه ترگمان]اغلب یک هسته از حقیقت در آنچه آن ها می گویند وجود دارد
[ترجمه گوگل]اغلب در آنچه که می گویند اغلب یک هسته حقیقت است
11. This inner ode may be called the kernel mode, in which case the intermediate ode is called the supervisor mode.
[ترجمه ترگمان]این قصیده ای درونی ممکن است به عنوان حالت هسته نام گذاری شود، که در آن، قصیده ای در وسط، حالت ناظر نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این ode داخلی ممکن است حالت kernel نامیده شود، در این صورت ode middle می تواند حالت supervisor نامیده شود
12. It now has a fully multi-threaded kernel and can support up to 30 processors.
[ترجمه ترگمان]حالا هسته کاملا multi دارد و می تواند از ۳۰ پردازنده پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]این در حال حاضر دارای یک هسته کاملا چند threaded است و می تواند تا 30 پردازنده را پشتیبانی کند
13. Gently press corn kernel mixture into the flour-egg-cornmeal mixture.
[ترجمه ترگمان]خمیر ذرت را به آرامی به مخلوط آرد - تخم مرغ فشار دهید
[ترجمه گوگل]به آرامی مخلوطی از هسته ذرت را به مخلوط آرد، تخم مرغ و ذرت تبدیل کنید
14. It includes the Streamware Kernel that enables the networking protocol to be used in proprietary and embedded environments, the firm says.
[ترجمه ترگمان]شرکت می گوید: این شامل the کرنل است که پروتکل شبکه سازی را قادر می سازد که در محیط های اختصاصی و توکار مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این شرکت شامل هسته Streamware است که پروتکل شبکه را می توان در محیط های اختصاصی و جاسازی شده استفاده کرد
15. A Kernel object used to serialise access to a resource, which may be shared between threads across processes.
[ترجمه ترگمان]یک شی کرنل برای دسترسی به منابع به کار می رود، که ممکن است بین نخ ها در طول فرآیندها به اشتراک گذاشته شود
[ترجمه گوگل]یک شیء کرنل برای دسترسی به یک منبع، که ممکن است بین موضوعات در فرآیندها به اشتراک گذاشته شود، استفاده شود