کلمه جو
صفحه اصلی

mesolithic


معنی : میانسنگی
معانی دیگر : (وابسته به فرهنگ ماقبل تاریخ مردم حدود 10 هزار تا 8 هزار سال پیش) میان سنگی، وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید، میان سنگی


مزولیت، میانسنگی


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the time period following the paleolithic period

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] دوران میانه سنگى، از 7000 تا 4500 سال قبل از میلاد

مترادف و متضاد

میان سنگی (صفت)
mesolithic

جملات نمونه

1. The site dates back to the Mesolithic (Middle Stone Age) Period when the English Channel didn't exist.
[ترجمه ترگمان]این سایت به دوران Mesolithic (عصر حجر)باز می گردد که کانال انگلیس وجود نداشت
[ترجمه گوگل]این سایت به دوره بین النهرین (دوره قرون وسطی) نزدیک می شود، زمانی که کانال انگلیسی وجود نداشت

2. In the Mesolithic, for the climate was cool and dry, the Taihu plain was covered with forests and grasslands with scarce lakes and swamps.
[ترجمه ترگمان]در the، برای آب و هوا خنک و خشک بود، جلگه Taihu پوشیده از جنگل ها و علفزارها با دریاچه های کمیاب و مرداب ها بود
[ترجمه گوگل]در مزرعه، برای آب و هوای سرد و خشک، دشت Taihu با جنگل ها و چمنزار هایی با دریاچه ها و باتلاق های کم پوشیده شده بود

3. It further discusses the so-called Mesolithic problems of the Lingnan area.
[ترجمه ترگمان]همچنین در مورد مشکلات به اصطلاح Mesolithic منطقه Lingnan بحث می کند
[ترجمه گوگل]این بیشتر به مسائل مربوط به Mesolithic در منطقه لنینگ می پردازد

4. For the first time they are bringing up sections of the Mesolithic village from the seabed and going through the sediments .
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار، آن ها بخش هایی از روستای Mesolithic را از بس تر دریا تشکیل می دهند و از رسوبات عبور می کنند
[ترجمه گوگل]برای اولین بار آنها بخش هایی از روستای Mesolithic را از درون دریا و از طریق رسوبات به ارمغان می آورند

5. The bow seems to have been invented in the late Paleolithic or early Mesolithic periods.
[ترجمه ترگمان]کمان به نظر می رسد که در دوران پارینه سنگی قدیم یا دوره Mesolithic اختراع شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کمان در دوره های پالئولیت یا اولیه Mesolithic اختراع شده است

6. We befriended each other when wolves were foraging around our Mesolithic camps for food, and our own ancestors quickly discovered that 'dogs' could help them track and hunt animals.
[ترجمه ترگمان]وقتی گرگ ها به دنبال غذا می گشتند با هم دوست بودیم و اجداد خودمان به سرعت فهمیدند که سگ ها می توانند به آن ها کمک کنند و حیوانات شکار کنند
[ترجمه گوگل]ما وقتی یکدیگر را دوست داشتیم وقتی گرگ ها در اطراف اردوگاه های Mesolithic برای غذا غذا می خوردند، و اجداد خودمان به سرعت متوجه شدند که سگ ها می توانند به آنها کمک کنند تا حیوانات را دنبال کنند و شکار کنند

7. The religions of archaic cultures - the cultures of the Paleolithic, Mesolithic, and Neolithic ages - are also referred to as primitive.
[ترجمه ترگمان]ادیان فرهنگ های کهن - فرهنگ های دوره پارینه سنگی، Mesolithic، و عصر حجر - نیز به عنوان primitive ابتدایی منسوب هستند
[ترجمه گوگل]ادیان فرهنگ های باستانی - فرهنگ های پالئولیت، بین النهرین و سنین نئوماته - نیز به عنوان اولیه شناخته می شوند

8. One of the oldest objects in the collection is this marble animal, possibly dating back some 000 years to the Mesolithic era.
[ترجمه ترگمان]یکی از قدیمی ترین اشیا در این مجموعه، این حیوان مرمری است که احتمالا حدود ۰۰۰ سال قدمت دارد
[ترجمه گوگل]یکی از قدیمی ترین اجسام موجود در مجموعه این حیوان سنگ مرمر است که احتمالا به مدت حدود 000 سال به دوران Mesolithic نزدیک می شود

9. The Neolithic followed the Paleolithic period (and in northwestern Europe the Mesolithic) and preceded the Bronze Age.
[ترجمه ترگمان]این دوره پس از دوره پارینه سنگی (و در شمال غربی اروپا)و پیش از عصر برنز رخ داد
[ترجمه گوگل]نوسنگی پس از دوره پالئولیت (و در شمال غربی اروپا Mesolithic) را دنبال کرد و پیش از برنز پیش رفت

اصطلاحات

the Mesolithic

دوران میان‌سنگی



کلمات دیگر: